دستهبندیها
- منتشر شده در سه شنبه ۱۳۹۹/۱۲/۵

داستانی از ادبیات فارسییا زندگی واقعی افراد که در آن یک فرد موجب تغییر جامعه شده را از سایت نکس ایران دریافت کنید.
داستانی که یک فرد موجب تغییر جامعه و جامعه موجب تغییر افراد شد
ستاره | سرویس فرهنگ و هنر - همواره در تمام زمانها و در طول تاریخ، جامعه و انسانها تاثیرات متقابل بر روی یکدیگر داشتهاند. این تاثیرات گاه مثبت و گاهی منفی بوده است. با این حال ما در این مطلب دو داستان با موضوعهای "داستانی که یک فرد موجب تغییر جامعه شده" و "داستانی از ادبیات فارسی یا زندگی افراد که در آن جامعه موجب تغییر افراد شده" را برای شما بازگو خواهیم کرد.
داستان شجاعدل یا دلاور؛ داستانی که یک فرد موجب تغییر جامعه شد
یکی از داستانهای زیبا در مورد فردی که موجب تغییر جامعه خود شد را میتوان داستان "ویلیام والاس" در اسکاتلند دانست. داستان ویلیام والاس که به "شجاع دل" معروف است را میتوان به عنوان یک داستان کودکانه در مورد شجاعت برای کودکان تعریف کرد. شرح این داستان به این گونه است:
ویلیام والاس در سال ۱۲۷۶ در روستای ایرشایر در اسکاتلند به دنیا آمد. در آن روزها شاه الکساندر سوم بیش از ۲۰ سال بود که بر این سرزمین فرمانروایی میکرد. سبک و سیاق او در فرمانروایی به گونهای بود که ثبات اقتصادی و صلح را برقرار و سلطه طلبی همیشگی انگلیسیها را به راحتی دفع کرده بود.
اما از بد روزگار در سال ۱۲۸۶ "پادشاه الکساندر" در حال سوارکاری از اسبش به زمین افتاد و از دنیا رفت. پس از این اتفاق بزرگان اسکاتلند، نوه ۴ ساله او به نام «مارگارت» را به عنوان ملکه اسکاتلند اعلام کردند و مقرر شد تا رسیدن او به سن قانونی مشاورین شاه سابق اداره مملکت را به عهده گیرند. مارگارت در سال ۱۲۹۰ در حالی که ۸ ساله بود طی سفری از نروژ به سوی اسکاتلند بیمار شد و جان داد.
پس از این اتفاق، اعضای مجلس اعیان اسکاتلند برای جلوگیری از ایجاد بی نظمی و آشفتگی تصمیم به ایجاد حکومتی مستقل برای اسکاتلند گرفتند و بدین منظور از شاه ادوارد اول، پادشاه انگلستان به واسطه حکومت موفقش دعوت کردند تا برای نیل به این هدف راهنماییشان کند. اما وقتی برای استقبال او رفتند با ارتش عظیمی از انگلستان مواجه شدند و بدین ترتیب سلطه انگلیسیها بر سرزمین اسکاتلند آغاز شد.
ویلیام والاس قهرمان داستان ما، در چنین شرایطی بدی دوران کودکی خود را گذراند و با کینه نسبت به انگلیسیها بزرگ شد. مطابق افسانههای محلی ایر شایر والاس یعنی نامزد ویلیام والاس اولین بار بر سر ماهیگیری با سربازان انگلیسی درگیر شد که در نتیجه آن دو تن از نظامیان انگلیسی را به قتل رساند و مقامات انگلیسی بلافاصله دستور دستگیری او را صادر کردند. بسیاری این واقعه را ناشی از کینه عمیق والاس از انگلیسیهایی میدانستند که در سال ۱۲۹۱ پدر و برادر بزرگتر او را کشته بودند. کشته شدن نامزد والاس به دست انگلیسیها خشم والاس را برمیانگیزد.
در ۱۱ سپتامبر ۱۲۹۷ والاس که به ارتش شورشیهای «آندره دو مورای» پیوسته بود در نبرد «استرلینگ بریج» به پیروزی وسیعی دست یافت و سربازان «دوماری» که از داشتن فرماندهای چون «والاس» سرمست بودند به راحتی بر ۳۰۰ سواره نظام و ۱۰ هزار پیادهنظام انگلیسی چیره شدند. یک سال بعد در ۲۵ ژوئن ،۱۲۹۸ نبردی دیگر به نام «فالکیرک» رخ داد و «والاس» با تکیه بر هوش سرشار خود از دام ارتش انگلستان به سلامت گریخت.
در این زمان اختلاف وسیعی بین سران نیروهای انقلابی درگرفته بود و سپتامبر همان سال «والاس» تصمیم به استعفا و سپردن سکان به «رابرت بروس» گرفت. او پس از استعفا به فعالیتهای صلح طلبانه پرداخت و مدتی را نیز برای انجام یک مأموریت دیپلماتیک در فرانسه گذراند.
در ۵ اوت ۱۳۰۵ «ویلیام والاس» که دستگیریاش دیگر ناممکن مینمود به دست شوالیهای به نام «ژان دو منته» دستگیر و به اردوگاه سربازان انگلیسی در منطقهای نزدیک شهر گلاسکو منتقل شد. او که دولتمردان «پادشاه یاغیها» میخواندنش طی محاکمهای مجرم شناخته شد و به مرگ با چوبه دار محکوم شد که با مخالفت «والاس» مواجه شد و ترجیح داد با گیوتین اعدام شود. اما بعد از این اتفاق و در سال ۱۳۱۴ استقلال طلبان اسکاتلند گرسنه و کم تعداد در دشتهای بنواک بورن به حرکت درآمدند و به مانند شاعرانی جنگجو با سپاه قدرتمند انگلستان جنگیدند و آزادی خود را بدست آوردند.
در واقع ایستادگی ویلیام والاس به عنوان یک وطن پرست در مقابل انگلیسیها، او را به عنوان الگویی برای اسکاتلندیها تبدیل کرد و بدین گونه آنها توانستند استقلال خود را دوباره بدست آورند. از اینرو داستان ویلیام والاس را میتوان به عنوان داستانی که یک فرد موجب تغییر جامعه شده در نظر گرفت.
ادیسون؛ داستانی از ادبیات فارسی یا زندگی واقعی افراد که جامعه موجب تغییر افراد شد
زمانی که ادیسون به مدرسه رفت، پس از چند روز معلم کلاسشان نامهای را به ادیسون داد و گفت که آن را به دست مادرش برساند.
مادر ادیسون نامه را باز کرد و شروع به خواندن آن کرد: فرزندتان کودن است، مدرسه ما جای کودنها نیست. ولی مادر، نامه را برای ادیسون اینگونه خواند: فرزند شما نابغه است مدرسه ما نمیتواند بیشتر از این آموزش دهد شما شخصا آموزش او را به عهده گیرید و بدین شکل بود که مادر ادیسون کار آموزش به فرزندش را در خانه شروع کرد. روزگار به این شکل سپری شد و ادیسون در ۱۳ سالگی اولین اختراعش را به ثبت رسانید.
مدتی پس از فوت مادر، یک روز ادیسون برای خود جشن تولد میگیرد و در آن جشن، صندوق خاطرات مادرش را آورده، نامه را در جمع باز کرده تا به همه بگوید که من از بچگی نابغه بودم؛ با دیدن اصل نامه شروع به گریه میکند و در آنجا پی میبرد چطور مادرش از ادیسونِ کودن، یک ادیسون نابغه ساخت.
گاهی جامعه نیز میتواند بطور ناخواسته در موفق شدن یا شکست خوردن افراد موثر باشد؛ اگرچه جامعهی آنروز ادیسون برای موفقیت او گامی برنداشت، اما همین موضوع بطور ناخواسته موجب موفقیت او شد.
منبع مطلب : setare.com
مدیر محترم سایت setare.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد
زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد
زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد
سایت گام با گام برای موفقیت شما در کنارتان است
ما برای موضوع زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد چند مطلب براتون آماده کرده ایم که میتوانید یکی از آنها را انتخاب کنید
*************
مطلب اول زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد :
چگونه آیت الله خمینی جهان را تغییر داد
اول فوریه ۱۹۷۹ (۱۲بهمن ۱۳۵۷) چهارمیلیون نفر از مردم تهران به خیابان ها ریختند تا یک بازگشت به خانه مهم را جشن بگیرند. در این روز آیت الله «روح الله خمینی» پس از ۱۵سال تبعید به ایران بازگشت تا انقلابی را رهبری کند که امواجش را به سراسر دنیا فرستاد. هرچند که جهانیان پس از گذشت چند دهه به اهمیت بازگشت این قهرمان(امام خمینی) پی برده اند اما ایرانیان در همان زمان هم بر این اهمیت واقف بودند و دلایل خوبی برای جشن گرفتن داشتند. پرواز خمینی از پاریس هنگامی در تهران به زمین نشست که چند روز از فرار شاه می گذشت؛ محمدرضا شاه پهلوی پس از حکومت طولانی بر ایران، پادشاهی وحشی خود را رها کرده بود. زندگی تحت حکومت شاه -رژیمی پلیسی با روکش غربی- امید اندکی برای ایرانیان باقی گذاشته بود و آیت الله خمینی در تبعید، کانون مسیحایی امید آنان بود. شاعران در شعرهای خود پیش بینی می کردند؛ «وقتی امام باز گردد، ایران -این مادر زخمی و شکسته- برای همیشه آزاد می شود.» «آیت الله خمینی» با تحمل سختی ها به مردم آزادی بخشید، چیزی که به شدت به آن احتیاج داشتند. «روح الله خمینی» در سال ۱۹۰۰ به دنیا آمد و نیمه اول عمر خود را صرف تحصیل کرد. وی محققی جدی در روحانیت شیعه بود. در جوانی به مقام آیت اللهی -یکی از بزرگ ترین مقام های روحانی در شیعه- دست یافت مدت زیادی از جنگ جهانی دوم نگذشته بود که وی به عنوان اسلام گرای سرسخت ظاهر شد. برخی تغییرات ناگهانی سیاسی و اجتماعی، باعث خروش سیاسی آیت الله خمینی شد. طی دهه ۱۹۵۰ شاه که خود را آتاتورک ایران تصور می کرد، اصلاح رژیم فرتوت خود را براساس سکولاریسم و در راستای غرب آغاز کرد، اما او از حمایت مردمی برخوردار نبود. او برای تحمیل اصلاحات خود، به شکل فزاینده ای به «ساواک» – پلیس مخفی بی رحم ایران- وابسته بود. پیش از آن که شاه حکومت مستبد خود را با لیبرالیسم غربی درآمیزد، شروع به برانگیختن خشم رهبران مذهبی به عنوان مخالفان چنین تغییراتی در جامعه اسلامی و سنتی ایران، کرد. در سال ۱۹۶۳ شاه تصمیم گرفت به زنان و اقلیت های مذهبی حق شرکت در انتخابات محلی را بدهد. آیت الله خمینی که از حمایت روحانیت و بازار برخوردار بود، سخنرانی خشم آلودی علیه این موضوع کرد. هنگامی که ساواک با حربه تهدید و میانه روها با تطمیع از وی خواستند، موضع ملایم تری اتخاذ کند، وی فریاد زد: «ریختن آب پاک در چاه فاضلاب، تنها اتلاف وقت است.» زیرکی آیت الله خمینی او را تبدیل به بزرگ ترین مشکل شاه کرد. آیت الله ضداسلامی بودن رژیم را آشکار کرد و با طراحی راهپیمایی های گسترده در روزهای مقدس، اهمیت شهادت در تشیع را نشان داد. ساواک صدها تن را کشت و هزاران نفر شکنجه شدند و آیت الله اطمینان داد قربانیان مانند شهدای صدراسلام هستند. شاه که از فعالیت های وی به ستوه آمده بود، در سال ۱۹۶۴ وی را به خارج از کشور تبعید کرد. این می توانست پایان داستان آیت الله خمینی باشد. او دهه بعدی را در ترکیه، عراق و فرانسه گذراند. اما ناگهان کنترل شاه بر جامعه ایران متزلزل شد. افزایش بی سابقه قیمت نفت که از سال ۱۹۷۳ شروع شد، برای طبقه متوسط ایران سودی نداشت. بسیاری از محصلان، شهرنشینان به خصوص دانشگاهیان، خواستار تغییر اوضاع بودند. سیاست هوشمندانه آیت الله خمینی از سرکوب شدید اعتراضات توسط شاه باعث شد همه گروه های معترض در دهه ۱۹۷۰ متحد شوند. تبعید، به شدت جایگاه آیت الله را تقویت کرد. او با استفاده از رسانه ها تصویر خود را به عنوان رهبر انقلاب منتشر کرد. محاسن، عمامه مشکی و نگاه نافذ و سازش ناپذیر، ابهت او را کامل می کرد. زهد شدید و ماورایی، او را در برابر رژیم فوق العاده مادی شاه در جایگاه بالایی قرار داده بود و طرفدارانش بیشتر شدند. مهم تر این که وی علی رغم عملش با زبانی ساده عقایدش را عرضه و مخاطبان بیشتری جذب کرد. اتحاد مردم، رژیم شاه را متزلزل کرد. شکنجه گاه های ساواک در اتحاد مبارزان سهم عمده ای داشت. قیام عمومی در سال ۱۹۷۸ آغاز شد شاه به شکل احمقانه ای هم سعی داشت جنبش را سرکوب کند و هم با پذیرش فساد و بی رحمی حکومتش، شورش ها را آرام کند. این اشتباهی بزرگ بود. محمدرضا شاه پهلوی در ژانویه سال ۱۹۷۹ فرار کرد. و درحالی که منفور، منزوی و ناامید بود، مرد. سال ها پیش در چنین روزی (اول فوریه ۱۹۷۹) امام بازگشت و مورد استقبال تمام گروه های ایرانی قرار گرفت. ارتش به سرعت اعلام بی طرفی کرد. آنچه از حکومت شاه باقی مانده بود از هم پاشید و انقلاب به پیروزی رسید. حضور گسترده هواداران آیت الله خمینی در خیابان ها، چهره جدیدی از ایران به نمایش گذاشت. سال بعد، ایران یک «جمهوری اسلامی» بود. بسیاری «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا را به دلیل پیروزی این انقلاب سرزنش کردند. آنان سیاست های او را در حمایت از شاه و تربیت عوامل ساواک نکوهش می کردند. کارتر سیاست گیج کننده ای اتخاذ کرده بود و با کمک «سایروس ونس» و «زبیگنیو برژینسکی» (مشاور امنیت ملی رئیس جمهور) اهداف متناقضی را در ایران دنبال می کرد. سیاست های آمریکا در ایران بین سال های ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۹ ]فاصله زمانی میان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا پیروزی انقلاب[ دلیل خوبی برای قیام ایرانیان بود. آیت الله خمینی این قیام را با هوش خود رهبری و آن را تبدیل به حرکتی ضدآمریکایی کرد و در پایان سال ۱۹۷۹با اشغال سفارت آمریکا در تهران، افکار وی در میان مردم جهان نفوذ کرد. تداوم بحران گروگان ها تا سال ۱۹۸۰، رهبر ایران را به مهم ترین دشمن آمریکا در خاورمیانه و قدرتمندترین چهره منطقه تبدیل کرد هنوز هم پس از گذشت سه دهه از انقلاب می توان رد پای افکار وی را در منطقه دید. افکار او را به روشنی می توان در گروه های شیعی عراق و حزب الله لبنان مشاهده کرد. او به گروه های طرفدار خود آموخت چگونه پشتیبانی مردمی را به دست آورند. به عنوان مثال می توان به حزب الله اشاره کرد که جریانی فرهنگی – سیاسی است اما در برابر آن «القاعده» تنها یک باند کوچک قبیله ای و خویشاوندی است هنگامی که هواپیمای آیت الله روح الله خمینی در سال ۱۹۷۹ در تهران به زمین نشست، زلزله ای به وقوع پیوست که در تاریخ دگرگونی های کره زمین کم سابقه است.
**********
مطلب دوم زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد :
امام حسین چگونه باعث تغییر جامعه فاسد شد
به مناسبت ایام عاشورا، درسهایی از قرآن را با مباحثی از عاشورا تلفیق مینمائیم. کار امام حسین(علیه السلام) تغییر امت بود. امت فاسد زمان خود را با انقلاب و خون خود عوض کردند. یزید وقتی حکومت را در دست گرفت، جامعه چگونه بود؟ پیرمردانی که پیامبر و اسلام واقعی را دیده بودند از دنیا رفته بودند، چرا که از فوت پیامبر تا آمدن یزید پنجاه سال طول کشید و جوانانی که تازه چشم باز کرده بودند و پیامبر را که مجسمه اسلام واقعی بود، ندیده بودند، حکومت اسلامی را در کارنامه و قیافه یزید میدیدند. اگر امام حسین این جامعه را واژگون نمیکرد، جوانان گمان میکردند که اسلام واقعی همان جامعه یزیدی است. خداوند نشانههای جامعه غیراسلامی را در قرآن بیان فرموده است: فساد، خفقان، تقلید نابجا، محیط زدگی، تبعید مردان خدا، ارتجاع، مصرف نابجا، مواد آموزشی، تفرقه، تعصب، مردم را در جهل نگاه داشتن، نیش و تحقیر و. . . جامعه غیر اسلامی را چه کسی جز امام میتواند عوض کند؟ جامعه فاسد را چه کسی جز عالم باید عوض کند؟ امام زین العابدین(علیه السلام) به یکی از علما(آخوندها) نامهای مینویسند و میفرمایند: تو که در جامعه به مانند سلاطین رفت و آمد میکنی چرا در برابر برخود با فساد ساکت هستی؟ مگر نان و مزد سکوتت را میخوری؟ نامه امام نامهای تند و داغ بود مبنی بر اینکه جامعه فاسد را باید عالم حق عوض کند. درست است که مردم باید جامعه را عوض نمایند، ولی مردم رهبر میخواهند. بعضی از جوانانی که امروز در جبهه هستند ممکن است دیروز در صف سینما و مکانهای دیگری بودند، اما رهبر انقلاب بود که آمد و آنها را عوض نمود. در یکی از جنگها نادر شاه پیرمردی را دید که خیلی خوب میجنگد. از او پرسید تو که در پیری بدین خوبی جنگ میکنی، پس چرا در جوانی اجازه دادی که ایران از دست برود؟ پیرمرد جواب داد که من بودم ولی تو نبودی. یعنی استعداد بود و رهبر نبود که نیروها را بسیج کند. 1- خفقان: مردی از علاقه مندان به اسلام وارد شام شد در حالی که سوار بر شتر بود ناگهان مردی از اهالی شام گفت: که این «ابل» یعنی شتر ماده برای من است و هر چه مرد غریبه انکار کرد، مرد شامی زیر بار نرفت تا جایی که کار به محکمه کشید. مرد شامی از غریبی صاحب شتر سوء استفاده کرد و با آوردن چند شاهد ساختگی شتر را از چنگ صاحبش درآورد. مرد نیز برای احقاق حقش شکایت را به کاخ حاکم شهر برد ولی رئیس کاخ نیز گفت که این ابل برای مرد شامی است. مرد شامی که تعجب کرده بود گفت: شما که از شاهد تا قاضی و حاکم میگویید که این ابل برای مرد شامی است، دست کم نگاه میکردید تا ببینید که این شتر ابل(یعنی شتر ماده) نیست، بلکه جمل(یعنی شتر نر) است. در شام خفقان به قدری بود که گفتند هر گاه ما به شتر نر، ماده گفتیم شما هم باید آن را تصدیق کنید و حق مخالفت ندارید. حال با این شرایط جز امام حسین(علیه السلام) چه کسی باید این جامعه را عوض نماید؟ 2- فساد: در دعای کمیل میخوانیم: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ»(مصباحالمتهجد، ص844) یعنی خدایا گناهانی را که باعث پرده دری میشود را بیامرز. انسان پاک و مؤمن وقتی مرتکب گناه میشود، ناراحت است و مانند برق گرفته میلرزد و این نشانه ایمان است. میگویند اگر میخواهی بدانی که مؤمن هستی یا منافق ببینید که وقتی به یاد گناهانتان میافتید، چه حالتی دارید؟ اگر ناراحت میشوید، مؤمن هستید ولی اگر بیخیال و بیتفاوت بودید، معلوم میشود که منافق هستید. در زمان یزید فساد به حدی بود که «تَهْتِکُ الْعِصَمَ» شده بود، یعنی پردهها دریده شده بود. «یَأْمُرُونَ بالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»(توبه/67) به وجود آمده بود. خداوند در قرآن میفرماید که در بعضی از جوامع فاسد بجای «یأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ»(آل عمران/104) و امر کردن به خوبیها، «یَأْمُرُونَ بالْمُنْکَرِ» امر به منکر میکردند. 3- تقلید: بسیاری از سنتهای پیامبر عوض شده بود و بسیاری از بدعتها وارد جامعه شده بود. در حدیث آمده که اگر در جامعه اسلامی بدعتی پیدا شد و علماء در برابر این بدعت نایستند، لعنت خداوند بر آنها فرستاده میشود. بدعت یعنی چیزی که در دین نمیباشد را در دین وارد نمایند. مثلاً اقتصادی را که اسلامی نیست یا اخلاقی را که اسلامی نیست، اسلامی به شمار آورند. اینکار بدعت است. پس اگر چیزی را که جزء دین نیست، در طرز تفکر و معارف اسلامی آورند و بخواهند باصطلاح امروز، التقاطی شوند، نباید علماء ساکت بنشینند و اگر فریاد اعتراض نکشند، مورد لعنت الهی قرار میگیرند. تقلید نابجا هم یعنی تبعیت از کسی که خود او نیز نمیفهمد و در قرآن آیات زیادی وجود دارد که اینکار را بسیار نهی میکند. در این بین نکتهای را بگویم که حائز اهمیت است: آن تقلیدی که میگویند در فقه واجب است، این است که باید انسانی که مهارت ندارد به اشخاصی که مهارت و علم دارند، رجوع کرده و از آنها سؤال کند. درست مثل اینکه ما وقتی مریض میشویم و نمیدانیم چه مریضی داریم، به پزشک مراجعه میکنیم یا اینکه برای اصلاح سر به آرایشگاه میرویم و یا اینکه پیراهن را به خیاط و ساختمان را به معمار میسپاریم. پس همینطور سؤال دینی را از دین شناس میپرسیم. پس تقلید واجب رجوع به کارشناس است و تقلید حرام، تقلیدی است که کورکورانه باشد. اسم دیگر تقلید کورکورانه، مد میباشد، یعنی کاری به دلیلش علم نداریم و اکتفا به مد بودن آن میکنیم. 4- محیط زدگی: در شام بخاطر اینکه سیستم و فرهنگ زندگی، فرهنگ مسیحیت بود و بعد از اسلام این دو فرهنگ با هم تعارض داشتند، به دلیل شرایط خاص این شهر فرهنگ مسیحی در حال غلبه بود و کم کم وارد زندگی مسلمانان شده بود و اخلاق آنها را تحت تأثیر قرار داده بود. یک ماجرایی را از قرآن در مورد محیط زدگی نقل کنم. حضرت موسی(علیه السلام) و افرادی که به دین ایشان ایمان آورده بودند از دست فرعون و سپاهیانش فرار میکردند تا اینکه به دریا رسیدند و دریا به اذن الهی و با عصای حضرت موسی شکافته شد و یاران حضرت موسی نجات پیدا کردند و فرعون و سپاهیانش غرق شدند. همین که یاران حضرت موسی نجات پیدا کردند به گروهی بتپرست در آن طرف رود یا دریا رسیدند، به حضرت موسی(علیه السلام) گفتند: برای ما مثل این بت پرستان، الهی بیاور. افرادی خداپرست بودند گفتند: «یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ»(اعراف/138)ای موسی! همینطور که اینها خداهای بتی دارند، ما هم مثل اینها را میخواهیم. یعنی این سوی رودخانه خداپرست بودند، ولی آن سوی رودخانه بتپرستی را دیدند و از پیامبرشان خواستند که برایشان بتی بیاورد. این بهترین آیه قرآن درباره محیط زدگی است. 5- تبعید مردان خدا: ابوذر را تبعید کردند و حتی اجازه بدرقه کردن ایشان را نیز ندادند و هنگامی که حضرت علی و امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) به بدرقه او رفتند، حکومت وقت از آنها انتقاد کرد که با پاسخ کوبنده امیرالمؤمنین(علیه السلام) مواجه شدند و در هنگام تبعید ابوذر حضرت علی به او فرمود: ای ابی ذر! تو بخاطر دینت تبعید میشوی و اینها نتوانستند ترا تحمل کنند که در جامعه باشی. خداوند درباره تبعید در جامعه فاسد میفرماید: «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ»(اعراف/82) این مردان خدا مزاحمند، پس از شهرهایتان آنها را بیرون کنید. در زمان شاه بعضی افراد روحانیها را سوار ماشینشان نمیکردند، برای اینکه مزاحم موسیقی گوش دادنشان نشوند و حتی برخی حاضر بودند که برای گوش دادن موسیقی روحانیها را در بیابان رها کنند. «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوت»(بقره/257) یعنی افرادی که کافرند، ولی و سرپرستشان طاغوت است. اما جامعه مؤمن طاغوت را نمیپذیرد. 6- ارتجاع: خداوند در قرآن در این باره میفرماید: «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ»(بقره/51)ای طرفداران خداپرست موسی! چرا به عقب برگشتید و مرتجع شدید و سراغ گوساله پرستی رفتید؟ «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا»(نساء/137) ایمان داشتید ولی بعد از آن کافر شدید. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ»(بقره/64) چرا عقب گرد کردید؟ 7- مصرف نابجا: در این باره نیز میفرماید: «أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشؤُا»(هود/87) نشانه جامعه فاسد این است که مردم آن اموال خودشان را به دلخواه خود مصرف میکنند. در اسلام مالکیت داریم، ولی نوع مصرف مشخص شده است و در این موارد آزادی مطلق وجود ندارد. به پیامبر خدا میگفتند: «أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشؤُا»(هود/87) آیا بخاطر نماز تو، ما معبودان پدرانمان را ترک کنیم یا اینکه اموالمان را به دلخواه تصرف نکنیم؟ و حاضر نشدند مصرف دل بخواهی اموالشان را رها کنند. 8- مواد آموزشی: «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»(بقره/102) چیزهایی که برایشان مضر است و سودی برایشان ندارد را میآموزند و. . . الان آمریکا فاسد است، شوروی فاسد است، دنیا فاسد است و به تعبیر امام خمینی(ره) علیل و مریض است، چرا؟ چون اینهمه فکر و آموزش خرج تسلیحات جنگی میشود که همگی برای انسان مضر است. بسیاری از چیزهایی هم که الان در مدرسهها آموزش میدهند، متعلق به جامعه فاسد است و مضر میباشد. 9- تفرقه: خداوند میفرماید: «لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بما خَلَقَ»(مومنون/91) یعنی در مسئله اثبات توحید، اگر غیر از خداوند چند خدا بود و در آفرینش همه شریک بودند، هر خدایی سراغ مخلوقات خودش میرفت، مثل اینکه هر مادری سراغ بچه خودش میرود. اگر در جامعهای گروههایی تشکیل شوند که هر کدام مؤسس دردسری شوند و باعث تفرقه شوند، این کار باعث فساد جامعه میشود. 10- مردم را در جهل نگهداشتن: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند، میگویند: «به قرآن گوش نکنید. » مثلاً برای نگهداشتن مردم در جهل میگویند: کتابهای مطهری را نخوانید، یا گوش به بحث فلان فرد نکنید، یا میگویند: تحلیلهای آقای رفسنجانی را گوش نکنید. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ»(فصلت/26) ایام عاشورا است، جامعه فاسد جامعهای است که رئیس آن به شتر ماده شتر نر بگوید و مردم حق حرف زدن در آن جامعه را نداشته باشند. جامعهای که مردم را به منکرات دعوت میکند، جامعهای که از خرافات تقلید میکند و اسم آن را مد میگذارد، جامعهای که محیط زده است و رنگ شرق و غرب را بخود میگیرد، جامعهای که برای باز شدن میدان برای فسادشان، مردان خدا را بیرون میکنند، جامعهای که طاغوت را میپذیرند، جامعهای که بسوی ارتجاع بر میگردند، جامعهای که مصرف نابجا دارند، این موارد نشان دهنده فساد جامعه است و در زمان یزید جامعه به اوج فساد رسیده بود و حکومت بکلی از مدار اسلامیت خارج شده بود. در این هنگام حرکتی لازم بود تا به مقابله با این فساد بر خیزد. گاهی مواردی فساد با یک اشاره، تلفن یا تلگراف، نامه، نصیحت، سخنرانی و یا راهپیمایی عوض و اصلاح میشود، گاهی هم تا انفجاری صورت نگیرد فساد درست نمیشود. در زمان حکومت یزید جامعهای وجود داشت که حکومت رسول الله(صلی الله علیه و آله) تبدیل به حکومت فاسد یزیدی شده بود. در فاصله پنجاه سال، از حکومت اسلامی قدم به قدم رنگ اسلام کم شد و این کمرنگی بجایی رسید که «لَا یَبْقَی وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ»(کافی، ج8، ص307) چیزی از اسلام به جز اسمش باقی نمانده بود. مثل ماشینی که از هر طرف با چیزی تصادف کند به طوری که «لا یبقی من الماشین لا قیافه» یعنی وقتی در کنار جاده به آن نگاه کنیم میگوئیم که این یک زمانی ماشین بوده است. در چنین جامعه فاسدی تنها حرکت امام حسین(علیه السلام) بود که میتوانست عقلهای خفته و چشمهای خواب و دلهای سنگ و چشمههای خشک و فکرهای راکد و ارادههای ضعیف و بدنهای ترسو و تفرقهها را به حرکت و توجه وادار کند و این است فلسفه قیام امام حسین(علیه السلام) بود. «السَلامُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدالله وَ عَلَی الاَرواحِ الَّتی حَلَّت بفَنائِک عَلَیکَ مِنِّی سَلامُ الله اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقی اللَّیلِ وَ النَّهار وَ لا جَعَلَهُ الله آخِرَ العَهد مِنِّی لِزیارَتِکُم اَلسَلامُ عَلَی الحُسَین وَ عَلی عَلی بنَ الحُسَین وَ عَلی اَولادَ الحُسَین وَ عَلی اَصحابَ الحُسَین وَ رَحمَهُ الله وَ بَرَکاتُه»
**********
مطلب سوم زندگینامه و داستانی کوتاه از فردی که موجب تغییر جامعه شد :
تأثیر جامعه در فرد
1. عوامل مؤثر در شکلگیری و تحول شخصیت
2. حدود تأثیر عوامل شخصیتساز
3. انواع تأثیر جامعه در فرد
4. اهمیت و ضرورت تقلید
5. آفات تقلید و راههای مبارزه با آنها
1. عوامل مؤثر در شکلگیری و تحول شخصیت
امروزه روانشناسان، علیرغم اختلافات عمیق و فراوانی که با یکدیگر دارند، همگی میپذیرند که در شکلگیری علیالخصوص تحول شخصیت انسان، دو عامل «وراثت» و «محیط»، بهعنوان عواملی اصلی، دخالت دارند؛ و غالباً دو عامل «گذشت زمان» (سن) و «وجدان اخلاقی» را نیز میافزایند.(1)
در اینجا، نخست شرح مختصری درباره هریک از این عوامل میآوریم و سپس به ذکر پارهای از آرای انتقادی و تکمیلی خود دراینباب میپردازیم.
1. وراثت: تأثیر و اهمیت وراثت، یعنی آنچه آدمی از پدر و مادر و اجداد خود گرفته، و بههنگام زادن، با خود به دنیا میآورد، در پایهگذاری و تشکیل شخصیت او نمیتواند مورد شک واقع شود.
وراثت سبب میشود که افراد آدمیان، هم ازحیث چگونگی شکل ظاهر بدن، مانند رنگ مو، بلندی و کوتاهی قامت، فربهی و لاغری، و هم ازحیث چگونگی ساختمان و کارکرد اعضای درونی بدن، ازقبیل ششها، معده، قلب، مغز، سلسله اعصاب و غدهها، باهم فرق پیدا کنند. بهعنوان نمونه، غدههایی بهنام «غدههای بسته» را مثال میآوریم. ما همه البته دارای یکنوع «غدههای بسته» هستیم، ولی وزن این غدهها و بهتبع آن، مقدار موادی که در خون ترشح میکنند، در افراد متفاوت است. امروزه معلوم شده است که این غدهها و موادی که در خون ترشح میکنند، چه تأثیر عظیمی در اشتهای ما برای غذا، و رفع عطش، در سوختوساز بدن، در صحت و سلامت مزاج، در عواطف و هیجانات ما، و خلاصه در بدن و فعالیتهای روانی و در زندگی مادی و معنوی ما دارند. چنانکه مثلاً ترشح بیشاز اندازة یکی از این غدد (تیروئید) سبب تندخویی و زودخشمی و بیاختیاری حرکات و واکنشها، و درنتیجه بیثباتی، یعنی متشابه و یکنواخت نبودن رفتار شخص میگردد و کمیِ تراوش این غده، آثار روانی مخالفی دارد و سبب سستی و بیقیدی و وارفتگی میشود.
2. محیط: عامل محیط، در تقسیم اول، به دو قسم منقسم میگردد: محیط داخلی، و محیط خارجی.
الف) محیط داخلی: مراد از محیط داخلی، درون رحم مادر در مدت بارداری اوست. چون تغذیة جنین، که سبب رشدونمو او میشود، از خون مادر است، سن مادر، وضع مزاجی و روانی او، نوع غذاهایی که صرف میکند، کم و بیشی قند و کلسیم و مواد شیمیایی خون او و… در چگونگی رشدونمو جنین تأثیر بسزا دارند. خلاصه آنکه محیط قبلاز تولد، تأثیری مهم در تشکیل شخصیت کودک دارد، به این طریق که یا واقعیت و فعلیت یافتن بعضی از استعدادهای بالقوّة ارثی را تأیید و تسهیل میکند، یا برعکس، برای آنها مزاحمت فراهم میسازد.
ب) محیط خارجی: محیط خارجی نیز بر دو قسم است: محیط طبیعی و جغرافیایی، و محیط انسانی و اجتماعی.
یک) محیط طبیعی و جغرافیایی: شکی نیست که آبوهوا و چندوچون غذاهایی که انسان میخورد، مخصوصاً در سالهای نخستین زندگی، در چگونگی رشدونمو و حتی در شکل و وضع بدن و اعمال بدنی و قیافة او تأثیر فراوان دارند. اینکه آدمی در کدامیک از مناطق مختلف کرة زمین، منطقة گرمسیر یا سردسیر یا معتدل یا…، تولد و نشوونما یابد و در یک منطقة واحد هم، در دشت و صحرا زندگی کند یا در کوهپایه یا در روستا یا در شهر یا… در چگونگی رنگ و شکل بدن و اعضای آن تأثیر بسزا دارد. آنچه شباهت کودک را به پدر و مادرش آسانتر و بیشتر میکند، علاوه بر وراثت، آبوهوا و غذاهایی است که آنان بدان خو کردهاند و بر او نیز، چون جز سازگاری با محیط طبیعی و جغرافیایی چارهای ندارد، تحمیل میشود.
دوم) محیط انسانی و اجتماعی: این محیط، خود، شامل محیطهای بسیاری از جمله خانواده، آموزشگاهها و مدارس، شغل و حرفه، باشگاهها، انجمنها، احزاب، مجالس و محافل علمی و مذهبی، مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون میگردد.
ازاینمیان، اهمیت محیط خانواده، به عللی چند، بسی بیشتر و چشمگیرتر است. اینکه محیط خانواده پر از حرکت و جنبوجوش یا قرین آرامش و فاقد جنبوجوش و حرکات بسیار باشد، اینکه وضع اقتصادی و مالی خانواده غیرمتعادل باشد، یعنی خانواده بسیار فقیر و یا بسیار غنی باشد یا متعادل، چگونگی امرونهی پدر و مادر، گفتار و رفتار آنان با یکدیگر، حرکات و احساسات و عواطفی که در مواجهه با پیشامدهای زندگی ابراز میدارند، هماهنگی و حسن تفاهم یا ناسازگاری و احیاناً جدایی آنان، شریف و پرهیزکار یا فرومایه و نادرست بودن آنان، و خلاصه هر آنچه در محیط خانواده میگذرد نخستین و بادوامترین آثار را در کودک بهجا میگذارد و شخصیت او را پایهگذاری میکند. خانوادهای که از آرامش و آسایش و اوضاعواحوال مناسب و مطلوب برخوردار است، سبب میشود که اگر ساختمان زیستی کودک، متعادل باشد، این تعادل محفوظ بماند و حتی تکمیل گردد، و اگر متعادل نباشد تا حدی اصلاح گردد و به تعادل نزدیک شود؛ درصورتیکه محیط خانوادگیِ نامناسب و نامطلوب، سبب میشود که کودک تعادل زیستی خود را ازدست بدهد.
بهعبارتدیگر، نوزادان که ازحیث وراثت و فطرت با هم فرق دارند، براثر اختلاف محیطهایی که در آنها نشوونما میکنند و تربیتهایی که مییابند، دارای فرقهای بیشتر میشوند.
اوضاعواحوال موجود در خانواده تأثیرش در صفات روانی و اخلاقی کودک، بههیچروی، کمتر از تأثیر آن در بدن و مزاج او نیست.
خلاصه آنکه محیط خانوادگی و رویاروییهای کودک خردسال با والدین و سایر اطرافیان، مخصوصاً در ماهها و سالهای اول زندگی، برطبق قانونهای تداعی معانی و انعکاس شرط و اصول مسلم تقلید و تلقینپذیری، در تن و روان وی آثار عمیق و وسیع میگذارند و به شخصیت او رنگی مخصوص میبخشند و وی را صاحب صفات و ملکاتی میکنند که شاید همه عمر، او را ترک نگویند.
بعدها محیطهای گوناگون دیگر، مانند آموزشگاهها و مدارس و نوع تعلیموتربیت آنها، شغل و حرفه و کارگاه و کارخانه و مؤسسات و دوایر و…، ازدواج و تشکیل خانواده و شخصیت همسر، باشگاهها، انجمنها، احزاب سیاسی، مجالس و محافل علمی و دینی، گروهها و فرقههای مذهبی، قوانین و مقررات مملکتی، کتابها و رسالات، روزنامهها و مجلات، سینما، رادیو و تلویزیون نیز در تشکیل و تغییر شخصیت، تأثیر فراوان دارند.
در اینجا، دو مسئله رخ مینماید که هر دو از مشکلات بسیار کهن در تاریخ اندیشه بشریاند که هنوز هم راهحل قاطعی نیافتهاند: یکی از این دو مسئله، این است که چهچیز در آدمی ارثی، فطری، و نهادی است و چه چیز از راه محیط، تربیت، و اکتساب بهدست میآید. فیالمثل، طول قد، میزان هوش، زودانگیختگی یا دیرانگیختگی (حساسیت یا عدم حساسیت)، کمرویی یا پررویی، کمثباتی، یا باثباتی، و پرتشویشی یا کمتشویشی مربوط به وراثتاند یا محیط یا هر دو مسئلة دیگر این است که آیا سهم وراثت و فطرت در تکوین شخصیت بیشتر است یا سهم محیط و تربیت. در این مسئله نیز دانشمندان اختلاف کردهاند. بعضیها عقیده دارند که همهچیز دهش طبیعی یا فطری است و استعدادهای فرد آدمی بههنگام تولد، همانا سازندة شخصیت او هستند. برعکس، برخی دیگر میگویند که آدمی بههنگام ولادت، نظیر مادهای بیصورت است و تربیت خوب باید صورت مطلوب را به او بدهد و بنابراین، تربیت است که تأثیر و اهمیت دارد.
سایرین نیز که به تأثیر و اهمیت هر دو عامل وراثت و محیط واقف و معترفاند، به دو گروه تقسیم میشوند: جمعی اهمیتِ بیشتر را به وراثت میدهند، و جمعی دیگر بر تأثیر محیط تأکید میکنند.
گروه اول، بیشتر در زمرة دانشمندان بدبین دیده میشوند که بشر را فطرتاً بد میدانند و محیط و تربیت را در او کمتأثیر یا تقریباً بیتأثیر میپندارند. ازاینجمله هستند: مونتنی،(1) متفکر و دانشمند فرانسوی (1533ـ1592)، و هابز،(2) فیلسوف انگلیسی (1588ـ1679)، و لاروشفوکو،(3) دانشمند و صاحبنظر فرانسوی (1613ـ1680).
از گروه دوم، که معتقد به تأثیر فراوان محیط و تربیت هستند، میتوان جان لاک،(4) فیلسوف مشهور انگلیسی (1632ـ1704)، پیروان روانکاوی را نام برد.
واقع این است که تعیین سهم هریک از وراثت و محیط در تشکیل شخصیت، کاری بس دشوار است. در بیان اهمیت وراثت و فطرت، گروهی از دانشمندان و نویسندگان قدیم و جدید چیزی فروگذار نکردهاند. اهمیت وراثت و فطرت در ادبیات دوره اسلامی تاریخ ما نیز انعکاسی وسیع دارد.(5)
در بیان اهمیت محیط و تربیت هم مطالب بسیار گفته و نوشته شده است. فروید معتقد است که پایه و اساس رشدونمو و تحول شخصیت آدمی، در دوران کودکی، مخصوصاً در پنج سال اول زندگی، گذاشته میشود و ازآنپس بیشتر، همین ساختمان ابتدایی است که شکفتگی حاصل میکند. بدینسان، وی برای محیط خانواده تأثیر قاطع، قایل است، ولی درباره تأثیر جامعه کوتاه میآید. شاگرد، همکار، و دوست او آلفرد آدلر،(1) روانکاو و روانپزشک اتریشی (1870ـ1937)، نخستین کسی بود که به جبران این نقیصه پرداخت. وی مدعی است که محرّک آدمی، در درجة اول، عوامل اجتماعی است، نه غرایز که فروید میگفت. آدمی در هر جامعهای که زندگی میکند و پرورش مییابد، شخصیتش رنگ مخصوص مؤسسات آن جامعه را به خود میگیرد.
آدمی قبلاز هرچیز، یک موجود اجتماعی است، نه یک موجود جنسی؛ چنانکه فروید قایل بود. هنری موری،(2) روانشناس آمریکایی (متولد 1893)، نیز مانند فروید، تأثیر محیط و تربیت را در سالهای اول زندگی برای پایهگذاری شخصیت، بسیار مهم میداند. هری استاک سولیوان،(3) روانشناس آمریکایی (1892ـ1949)، در تأثیر و اهمیت محیط اجتماعی مبالغه میکند و میگوید که شخصیت، مفهومی است فرضی و چیزی جز آنچه میان اشخاص میگذرد، نیست.
بنابراین، گفتوگو از فرد آدمی، بهعنوان موضوع مورد مطالعه، معنا نخواهد داشت؛ زیرا فرد آدمی، اگر از ارتباطش با سایر افراد قطعنظر کنیم، وجود ندارد و نمیتواند داشته باشد. سولیوان منکر اهمیت وراثت و رشد، که بدن انسان را میسازند و به آن شکل میدهند، نیست، ولی معتقد است که آنچه مسلماً «انسانی» است، محصول فعلوانفعالهای اجتماعی است. نهتنها فعالیتهای روانی آدمی، مانند تخیل و تفکر، میل و عاطفه متأثر از جامعه است، بلکه نوع زندگی اجتماعی میتواند در اعمال صرفاً زیستی، از قبیل تنفس،هضم، دفع، و دَوَِران خون نیز مؤثر واقع شود و چگونگی آنها را تغییر دهد. اریک فروم نیز اجتماعات و مقررات و مؤسسات آنها را در رشد و تحول شخصیت بسیار مؤثر میداند. همچنین مکاتب روانشناسانة «انعکاسشناسی» و «رفتارگرایی» (مکتب سلوک و رفتار) تأثیر و اهمیت محیط و تربیت را با روشهای تجربی، معلوم داشتهاند.
خلاصه آنکه امروزه تقریباً همه روانشناسان متفقالقولاند در اینکه:
اولاً: وراثت و محیط، هردو، در شکلگیری و تحول شخصیت تأثیر و دخالت عمیق دارند؛
ثانیاً: آثاری که در یک مورد ناشی از وراثت است، در مورد دیگر ممکن است توسط محیط بهوجود آید؛
ثالثاً: عناصر و عوامل مؤثر وراثت، و عناصر و عوامل مؤثر محیط بر روی هم سوار نشده، یا پهلوی یکدیگر قرار نگرفتهاند، بلکه بههم آمیخته و در یکدیگر فرو رفتهاند و متقابلاً در شخصیت مؤثر واقع میشوند؛ و همین امر است که تفکیک این دو دسته از عناصر و عوامل و تعیین سهم هریک از آنها را در تشکیل و تغییر شخصیت، دشوار بلکه امکانناپذیر ساخته است؛
رابعاً: وراثت یک امر زیستی است و در قلمرو آلی تأثیر دارد، نه در قلمرو رفتار؛ و تأثیر آن در رفتار تا حدی است که رفتار وابسته به عوامل ساختی و سازمانی است؛
و خامساً: مایههای اصلی شخصیت را، یعنی آنچه به ارث میرسد، همه انسانها بههنگام زادن دارا هستند، ولی آن مایهها، تحتتأثیر محیطهای مختلف به وجوه گوناگون ظهور و بروز مییابند.
منبع مطلب : gambagam.ir
مدیر محترم سایت gambagam.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
داستانی از ادبیات فارسی زندگی واقعی افراد بنویسید که در آن یک فرد موجب تغییر جامعه یا جامعه موجب تغییر افراد شده است صفحه 14 تفکر و سبک زندگی هفتم
جواب فعالیت در خانه صفحه ۱۴ کتاب تفکر و سبک زندگی پایه هفتم داستانی از ادبیات فارسی زندگی واقعی افراد بنویسید که در آن یک فرد موجب تغییر جامعه یا جامعه موجب تغییر افراد شده است از سایت نکس لود دریافت کنید.
جواب بچه ها در نظرات پایین سایت
مهدی : در طول تاریخ افراد بودند که باعث ایجاد تغییرات اساسی و بنیادی در جامعه شدند. نمونه بارز آن حضرت امام خمینی است که سال ها با رژیم ستمشاهی به مبارزه پرداختند و نه تنها باعث ایجاد دگرگونی و انقلاب در جامعه ما بلکه باعث برکت در آوردن کشورهای مختلف جهان نیز شدند.
آیناز : همیشه چنین افرادی بودند که توانستند باعث تغییرات اساسی در کشور شوند برای مثال امیر کبیر.
نسرین : امام حسین ع و واقعه کربلا نیز یکی از مظاهر قابل مشاهده تغییر جامعه است.
احترام : خط بین المللی زمان یک نصف النهار فرضی ۱۸۰ درجه است ک در امتداد نصف النهار مبدا در آن سوی کره زمین قرار گرفته است.
روژین : الان اربعین است خیلی ها مسیر زندگیشان رو عوض کردن تا از امام حسین علیه السلام تقلید کنند کاشکی ما هم مسیر زندگیمون رو عوض کنیم اربعین حسینی تسلیت باد.
بهاران : خیلی ها در زندگی موجب میشوند که جامعه تغییر کند و همچنین جامعه باعث تغییر افراد میشود من باید از این جور افراد یاد بگیذیم تا از زندگی آنها چیزی بیاموزیم.
نگین : گاهی بعضی از افراد با رفتار و کردار خود یک الگویی برای انسان های دیگر که دچار نادانی شده اند است برای مثال امام حسین با رفتار و کردار خود به ما یاد داد که از گناه دوری کنیم و تا وقتی که زنده ایم مراقب دین خود باشیم.
نویسنده : در این زندگی همه باعث میشوند که جامعه تغیر کند. برای مثال اگر، امامان و پیامبران نبودند ما هم اکنون در جهل، نادانی و خرافات زندگی میکردیم.
نویسنده : همیشه چنین افرادی بودند که توانستند باعث تغییرات اساسی در کشور شوند برای مثال ابراهیم هادی.
احسان امیر احمدی : انسان های بزرگ چه ایرانی و چه خارجی هرکدام کشف و اختراع های بزرگی کردند و توانستند جامعه و دنیا را متحول کنند و تغییر بدهند . یکی از این بزرگان که یک فرد نامدار ایرانی است ، شیخ بهایی است . از نمونه اختاراعات ایشان می توان به حمامی که بایک شمع کار می کرده و روش ساخت جایی برای پخت نان بهداشتی و خوب ، یعنی نان سنگک اشاره کرد.
منبع مطلب : nexload.ir
مدیر محترم سایت nexload.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مطالب مرتبط
نظر خود را بنویسید
آخرین مطالب
- هرچی صورتمو شستم رد اشکام نرفت از هر دارویی زدم رد تیغا نرفت۱۳۹۹/۱۲/۷
- دانلود برنامه فیلمبرداری از صفحه گوشی با لینک مستقیم۱۳۹۹/۱۲/۷
- با انجام دادن چه کارهایی میتوانیم پیروامام حسین باشیم۱۳۹۹/۱۲/۷
- تنها ماده ای که در طبیعت هر سه حالت ماده را دارد چیست۱۳۹۹/۱۲/۷
- کدام قسمت از داستان در کاخ نمرود برای شما جالب بود چرا۱۳۹۹/۱۲/۷
- سرعت عبور امواج لرزه ای از سنگهای مختلف زمین چگونه است۱۳۹۹/۱۲/۷
- دانلود اهنگ امریکا امریکا مرگ به نیرنگ تو خون جوانان ما۱۳۹۹/۱۲/۷
- اهنگ دختر خجالتی جذاب لعنتی عمرا اگه دنیا مث تو رو بیاره۱۳۹۹/۱۲/۷
- معنی آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هیزم است یا دفتر۱۳۹۹/۱۲/۷
- مفهوم ضرب المثل دشمن دانا بلندت میکند بر زمینت میزند نادان دوست را در یک بند توضیح دهید۱۳۹۹/۱۲/۷
- هوای آلوده چه اثراتی بر زندگی جانوران و گیاهان دارد۱۳۹۹/۱۲/۷
- آیه ۷۵ سوره مائده به کدام ویژگی حضرت مریم اشاره دارد۱۳۹۹/۱۲/۷
- عدم رعایت قوانین و مقررات در جامعه چه پیامدهایی دارد۱۳۹۹/۱۲/۷
- پیامبران چگونه با عقاید باطل زمان خود مبارزه می کردند۱۳۹۹/۱۲/۷
- صنعتگران قلم زن چگونه از شل و سفت شدن قیر کمک میگیرند۱۳۹۹/۱۲/۷
- تشابه ویروس کرونا و رسانه ها در زندگی ما چیست تفکر دهم۱۳۹۹/۱۲/۷
- دانشمندان با مطالعه فسیل ها چه اطلاعاتی به دست میاورند۱۳۹۹/۱۲/۷
- روستانشینان از آب رودها برای چه کارهایی استفاده می کنند۱۳۹۹/۱۲/۷
- چند نمونه از حمایت های آمریکا از رژیم پهلوی را نام ببرید۱۳۹۹/۱۲/۷
- از دل من نمیرود یاد تو لحظه ای ولی تن به خزان نمیدهد دلی که با تو اشناست۱۳۹۹/۱۲/۷
مطالب تصادفی
- دانلود آهنگ جدید خوانندگان ایرانی لس آنجلسی 2018۱۳۹۹/۱۲/۶
- صدای قلبم با نفسهات میشه میزون۱۳۹۹/۱۱/۱۶
- دانلود آهنگ یه دونه خدا بالا سرمه میدونم هوامو داره۱۳۹۹/۱۱/۱۲
- دانلود آهنگ سرگرمی تو شده بازی با این دل غمگین و خستم۱۳۹۹/۱۱/۱۴
- سریال چینی دختر آتشین قسمت هشتم با زیرنویس فارسی۱۳۹۹/۱۲/۳
- دانلود ریمیکس آهنگ مجنون نبودم مجنونم کردی با صدای زن۱۳۹۹/۱۱/۱۶
- دانلود آهنگ غم غلط کرده به تو سرزده مگه من مردم ریمیکس۱۳۹۹/۱۲/۲
- دانلود آهنگ خیلی خوشحالم از محمد علیزاده با کیفیت 320۱۳۹۹/۱۱/۱۶
- دانلود بازی ماشین پلیس کودکانه۱۳۹۹/۱۱/۲۸
- کلیپ چی میشه رد بشی از کوچه مون یه نگاهی کنی ابرو کمون۱۳۹۹/۱۱/۱۱
- حرکت قطعات سنگ کره روی خمیر کره باعث پیدایش کدام پدیده ها میشود؟۱۳۹۹/۱۱/۱۳
- دانلود سریال ترکی تو درم را بزن با زیرنویس چسبیده۱۳۹۹/۱۱/۱۵
- اتم نیتروژن به شکل چه مولکولی در بدن گیاهان و جانوران وجود دارد؟۱۳۹۹/۱۱/۱۷
- دانلود اهنگ دیوونه ماتم زده منو به تنهایی عادت نده۱۳۹۹/۱۱/۲۹
- افزایش جمعیت و افزایش مصرف سالانه کاغذ چه تاثیری در تولید این ماده داشته است۱۳۹۹/۱۱/۲۷