دستهبندیها
- منتشر شده در شنبه ۱۳۹۹/۱۲/۲

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام را از سایت نکس ایران دریافت کنید.
روایت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام(ره)
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهایگروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی نامگذاری شده، یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران یعنی تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، شهادت و زخمی شدن تعدادی از دانشآموزان در 13 آبان 1357 و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 است.
در ادامه شرح یکی از وقایعی که منجر به ثبت شدن نام 13 آبان 1357 در تاریخ انقلاب اسلامی شد، را میخوانید.
تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال 1358 در حالی رخ داد که تنها 9 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذشت؛ دانشجویان پیرو خط امام با حمله به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید سابق که بعدها طالقانی نام گرفت آن را تصرف کردند.
تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی که از 13 آبان 1358 تا 30 دی 1359 ادامه داشت با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا به پایان رسید و سرانجام گروگانهای آمریکایی در بند دانشجویان آزاد شدند.
در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما دانشجویان پیرو خط امام توانستند بخش اعظمی از این اطلاعات را بازیافت کرده و حدود ۷۰ سند محرمانه که نشان دهنده خباثت های دولت آمریکا علیه ملت ایران و فعالیت های مخفی سازمان اطلاعاتی آمریکا در ایران بود را فاش کنند، امام خمینی (ره) از این اقدام دانشجویان به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
حرکت دانشجویان تداوم حرکتی بود که از 15 خرداد 1342 آغاز شده و در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسیده بود اما انقلاب اسلامی نمیتوانست بدون خشکاندن ریشههای استعمار به حیات خود ادامه دهد و مردم ایران باید مبارزه خود را برای جلوگیری از تکرار تجربه تاریخی 28 مرداد 1332 در داخل کشور ادامه میدادند.
هنگامی که اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارشهای مستند دخالت آمریکا در امور داخلی ایران و طراحی توطئههای مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب ـ آشکار شد؛ امام (ره) رهبری حرکت دانشجویان را شخصاً برعهده گرفت و مبارزه علیه ریشههای نفوذ آمریکا در ایران به اوج رسید. پس از تصرف لانه جاسوسی، نظر امام خمینی(ره) درباره مبارزه همزمان علیه استبداد سلطنتی و سلطه استعماری، به اثبات رسید. با افشای اسناد لانه جاسوسی، در عمل مشخص شد که اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادی پایان یافته تلقی شود، باز هم امکان توطئه دشمنان و تکرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود و آنچه این نظریه را تکامل میبخشد، تحقیق عمیق در اسناد لانه جاسوسی آمریکاست. علاوه بر این، حرکت دانشجویان و رهبری صحیح امام(ره)، اُبهت ظاهری و هیمنه خودساخته آمریکاییها را در جهان فرو ریخت. این حرکت دانشجویان خشم آمریکاییها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلالطلب و آزادیخواه بودند، ضد جمهوری اسلامی ایران، به اقداماتی نظیر فشار آوردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و...، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر دست زدند؛ اما پس از بیثمر بودن این اقدامات به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله؛ قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن داراییها و اموال ایران و در حال حاضر، اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی به بهانه موضوع هستهای که هیچکدام تاکنون در عزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی و منشأ اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی ( آمریکا) خللی وارد نکرده است.
به محض انتشار خبرتسخیر لانه جاسوسی، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. به این ترتیب روز 13 آبان سالروز تسخیر سفارت آمریکا در ایران به دست دانشجویان غیور این سرزمین درسال 1358، به نام روز "مبارزه با استکبار جهانی" در تاریخ کشور ایران به ثبت رسید.
بیانات رهبر معظم درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا 1395/08/12
روز سیزدهم آبان که نام آن را در کشور روز [مبارزه با] استکبار نهادهاند، به نظر من -ضمن اینکه آن نام، نام درستی است- روز جوان است؛ روز جوان مؤمن، جوان انقلابی، جوان شجاع، جوان دلاور، جوان مبتکر، جوانی که دست به کاری میزند که دشمن را از ابتکار، و از حرکت بازمیدارد. به این معنا روز جوان است.
از آن روز سالها گذشته لکن معنای آن روز همچنان باقی است.اینکه شنیدید امام این حرکت را انقلاب دوّم نامیدند، بیمعنا نیست؛ از ساعات اوّل پیروزی انقلاب بلکه حتّی قبل از انقلاب دشمن درصدد توطئه برآمد. آمریکاییها چند روز قبل از پیروزی انقلاب آدم فرستادند اینجا که شاید بتوانند یک کودتایی راه بیندازند و حرکت مردم را خنثی کنند که البتّه نتوانستند. بعد هم که انقلاب پیروز شد، انواع و اقسام تلاشها را کردند؛ چه تلاشهای سیاسی رسمی که سنای آمریکا از همان روزهای اوّل علیه جمهوری اسلامی موضع گرفت، اعلام خصومت کرد، اعلام تحریم کرد -که این راههای رسمی بود، راههای علنی بود- چه از راههای غیر علنی، که تماس گرفتند با عوامل خودشان، با مزدوران خودشان در داخل کشور که شاید بتوانند از حضور قومیّتهای مختلف برای ایجاد اختلاف در میان ملّت استفاده کنند، که تو دهنشان خورد. هم خود قومیّتهای ما -عرب ما، تُرک ما، کُرد ما، لُر ما، ترکمن ما، که همه آماج این توطئه بودند- در مقابل آمریکا ایستادند و هم جوانان مؤمن، جوانانی که آن روز، هنوز اسم پاسدار رویشان نبود، اسم بسیج رویشان نبود امّا بهمعنای حقیقی کلمه پاسدار انقلاب بودند و بسیجیِ راه انقلاب بودند، رفتند توطئهی آمریکا را خنثی کردند. بنابراین آمریکاییها از ساعت اوّل شروع کردند و اینها همه غیر از کارهایی بود که در داخل سفارت آمریکا همینجا در تهران انجام میگرفت.
بعد از آنکه جوانهای ما رفتند و این مرکز را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود، مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود، گردآوری کنند، جمع کنند، بههم بچسبانند و بهصورت کتاب دربیاورند، آنوقت معلوم شد که چه توطئههایی هم در طول این مدّت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته. این کتابها حدود هفتاد جلد است؛ شماها خواندهاید اینها را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیدهی این کتابها در مجموعهی مدارس ما، دبیرستانهای ما، دانشگاههای ما نیست؟ چرا؟ این یکی از اعتراضهای من است. وزیر جدید محترم آموزشوپرورش اینجا در جلسه هستند؛ چرا اینها را داخل کتابهای درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده است و چه توطئههایی زیر سر داشته؟
حرکت دانشجویان برای تسخیر سفارت، واکنش به اینهمه خباثت بود که پیروزمندانه اتّفاق افتاد؛ یعنی جلوی تحرّک ابرقدرتِ پُرروی زیادهخواه آمریکا را در داخل کشور گرفت؛ انقلاب یعنی این.
انتهای پیام/
ماجرای تسخیر سفارت آمریکا
منبع مطلب : www.yjc.ir
مدیر محترم سایت www.yjc.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
گروگانگیری در سفارت ایالات متحده آمریکا
تصرف سفارت آمریکا که در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران تسخیر لانهٔ جاسوسی و در ادبیات رسانهای غرب بحران گروگانگیری در ایران (به انگلیسی: Iran hostage crisis) و خوانده میشود، به دوران ۴۴۴ روزهای از دشمنی سیاسی-نظامی میان دولت انقلابی ایران و ایالات متحده آمریکا گفته میشود که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (برابر با ۴ نوامبر ۱۹۷۹) با حملهٔ تعدادی از فعالان حوضه دانشجویی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام[۱] به سفارت آمریکا در تهران آغاز شد و با به گروگان گرفتهشدن ۶۶ دیپلمات آمریکایی به یکی از عمدهترین بحرانهای بینالمللی تبدیل شد. گروگانگیری در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ (برابر با ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱) با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و ایالات متحده آمریکا پایان یافت.[۲][۳][۴] به گزارش بیبیسی و نیویورک تایمز در دسامبر ۲۰۱۵ اعلام شد که پس از ۳۵ سال کنگره ایالات متحده موفق شدهاست که قانونی را تصویب نماید که از محل جریمه بانک فرانسوی پاریباس که به علت نقض تحریمهای ایران، سودان و لیبی حدود ۹ میلیارد دلار جریمه شده بود به هر یک از ۵۳ دیپلماتی که ۴۴۴ روز در تهران گروگان گرفته شده بودند حدود ۴ میلیون و چهارصد هزار دلار غرامت پرداخت شود که معادل حدوداً روزی ۱۰ هزار دلار خواهد بود.[۱]
پیشینه[ویرایش]
تنها سه روز پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و باوجود آن که دولت ایالات متحده دولت جدید ایران را به رسمیت شناخته بود، در صبح روز ۲۵ بهمن ماه، یک گروه مسلح احتمالاً از هواداران سازمان مارکسیست انقلابی موسوم به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران یا یک گروه مسلح مارکسیست دیگر به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید یورش بردند. سفیر وقت آمریکا ویلیام سالیوان به تفنگداران دریایی محافظ سفارتخانه دستور داد تا تنها به منظور حفظ جان خود تیراندازی کنند و برای پراکنده کردن چریکهایی که اقدام به بالا رفتن از دیوارها کرده بودند، از گاز اشکآور استفاده نمایند. با وخیم تر شدن اوضاع، سالیوان با دولت موقت تماس حاصل کرده و از آنها کمک خواست. کارکنان سفارت سپس همگی خود را در اتاق گنبدی شکل مخابره خبر حبس کرده و اقدام به از بین بردن اسناد کردند. پس از آن که مهاجمان، کارکنان سفارت را به مرگ و آتش زدن اتاق مخابره خبر تهدید کردند، به دستور سالیوان، آنان همگی تسلیم شدند. با این حال امتناع روحالله خمینی رهبر انقلاب ۱۳۵۷، از تأیید اقدام یادشده، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت را قادر ساخت تا به نمایندگی از دولتش، به این تنش پایان دهد. پس از گذشت دو ساعت، نیروهای کمیته انقلاب به همراه یزدی وارد درگیری شده و موفق شدند چریکها را به ترک سفارت ترغیب کنند، به این ترتیب در ساعت دوازده ظهر آن روز، کنترل سفارت آمریکا به دست مقامات دولت موقت افتاد.[۵][۶] همان روز، روزنامه اطلاعات، در صفحه اول خود ذیل تیتر «سفارت آمریکا سقوط کرد» نوشت: «سرانجام سفارت آمریکا به تصرف ارتش انقلاب و چریکها درآمد. مأموران سفارت آمریکا و تفنگداران دریایی که از داخل سفارت تیراندازی میکردند، در این دقایق تسلیم شدند و چریکها و افراد مسلح به داخل سفارت رفتند.»[۷] یزدی ضمن عذرخواهی از سالیوان این واقعه را حاصل عوامل کنترل نشده انقلاب دانست و به او اطمینان داد که امنیت آنها از آن به بعد تضمین خواهد شد.[۸]
دولت موقت مهدی بازرگان به این دلیل توسط خمینی انتصاب شده بود که روحانیون هوادار او از مهارت مدیریتی لازم برای اداره دولت بیبهره بودند و روحانیون میانهرو و ملّیون نیز با مداخله آنان در سیاست مخالفت میورزیدند. دولت موقت، ائتلافی از ملی گرایان مذهبی و سکولار بود که به رغم برخوردار بودن از برخی امتیازات مهم، نتوانست زمینه پیشرفت ناسیونالیسم ایرانی را به عنوان یک عامل سیاسی عمده در ایران پس از انقلاب فراهم کرده و از اوجگیری بنیادگرایی شیعه جلوگیری کند.[۹] در آن برهه زمانی که محبوبیت افراد به میزان «انقلابی بودن» و نه لزوماً منطقی بودن طرحهای آنان برای آینده بستگی داشت، دولت موقت نسبت به خواست اجتماع، بیتفاوت یا حتی مخالف و از برقراری ارتباط با طبقات پایین اجتماع عاجز بود. همزمان خمینی که از پایگاه مردمی بالایی برخوردار بود، زیرکانه به تقویت هواداران خویش در سازمان روحانیت و گسترش نهادهای تازه تأسیس انقلابی و دیوانسالاری دولتی اقدام کرد. اقدامی که نوعی دولت در دولت محسوب میشد.[۱۰]
اندکی پس از آغاز به کار دولت، مجلس تازه تأسیس خبرگان که اکثراً از هواداران خمینی تشکیل میشد، اقدام به تدوین قانون اساسی کرد. در این قانون، اختیارات وسیعی به خمینی به عنوان ولی فقیه از جمله فرماندهی نیروهای مسلح و تعیین نیمی از اعضای شورای نگهبان داده شده بود. ملیگرایان، چپگرایان و مجاهدین خلق با این قانون به مخالفت برخاستند، اما شدیدترین مخالفتها از سوی کاظم شریعتمداری روحانی میانهرو بود. در این زمان، هواداران روحالله خمینی یا «مکتبیها» هنوز کاملاً قدرت را دست نگرفته بودند و از اینرو به چالش طلبیدن آنان امری ممکن بود، اما مخالفان ولایت فقیه، در متحد شدن با یکدیگر ناتوان بوده و از یکدیگر حمایتی به عمل نیاوردند. در حالیکه چپگرایان و ناسیونالیستها سرگرم هماهنگکردن استراتژی خود در مخالفت با قانون اساسی بودند، بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا روی داد. این اتفاق، وضعیت سیاسی کشور را دگرگون کرد، مانع طرح مباحث جدی دربارهٔ قانون اساسی شد و ملیگرایان و چپها را وادار به عقبنشینی و اخذ موضع دفاعی کرد. ضمن اینکه موازنه نیروها، به گونهای آشکار به نفع حامیان روحالله خمینی رقم خورد و بارِ دیگر هرچند ناخواسته، ایالات متحده عاملِ تغییر مسیر سیاسی ایران شد.[۱۱]
بحران گروگانگیری[ویرایش]
بازرگان در دوران ریاست خود، مجدانه تلاش میکرد زمینه برقراری روابط مستحکم و دو جانبه با آمریکا را فراهم آورَد، سیاستی که توسط ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه وی نیز مورد حمایت بود. قرار بر این بود که با میانجیگری بازرگان، دیداری میان خمینی و نمایندگان آمریکایی در تهران صورت گیرد، از اینرو بازرگان برای پذیرش سفیر معرفی شده جدید آمریکا اعلام آمادگی نمود. اما سنای آمریکا در ماه مه ۱۹۷۹ (اردیبهشت ۱۳۵۸) قطعنامهای را که پیشنویس آن توسط دو سناتور نزدیک به شاه، تهیه شده بود، تصویب کرد. به موجب این قطعنامه، دولت ایران به دلیل اعدامهای فوری مقامات رژیم گذشته محکوم شده بود. دولت بازرگان بر اثر فشارهای وارده از سوی حامیان خمینی و همچنین چپگرایان، اعلام کرد که این قطعنامه نوعی دخالت آشکار در امور کشور بوده و حاضر به پذیرفتن سفیر جدید آمریکا نیست.[۱۲]
اما شاید حساسترین مسئله برای ایران، که موجب فراهم شدن بهانه برای تصرف سفارت آمریکا شد، سرنوشت شاه تبعیدی بود. حامیان بانفوذ شاه در آمریکا، که معتقد بودند از سرگیری روابط دوستانه حکومت جدید با آمریکا، موجب تقویت جمهوری اسلامی میشود، برای ممانعت از برقراری آن تلاشهایی به عمل آوردند و دولت جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا را به منظور صدور اجازه ورود شاه به آمریکا برای معالجات پزشکی زیر فشار گذاشتند. «سایروس وَنس» وزیر امور خارجه آمریکا معتقد بود که بهطور حتم، با ورود شاه به آمریکا، تمامی شانسهای موجود برای برقراری روابط با دولت جدید از میان خواهد رفت. «بروس لِینگن» (Bruce Laingen) دیپلمات آمریکایی و «هنری پرشت» (Henry Precht) مسئول وقت میز ایران در دپارتمان امور خارجه آمریکا، با مشاهده جو ضدیت با دولت موقت در ایران، به کاخ سفید توصیه کردند که پذیرش شاه به خاک آمریکا را به تعویق بیندازد. آنان همچنین مدعی شدند که پذیرفتن شاه، موجب تضعیف روند عادیسازی روابط ایران و آمریکا خواهد شد و بهانه لازم را برای تندروها فراهم خواهد کرد تا دولت بازرگان را از دور خارج کنند. لینگن حتی ادعا نمود که این امر موجب سقوط سفارت آمریکا در ایران و به گروگان گرفتن اعضای آن خواهد شد. در مقابل زبیگنیو برژینسکی (Zbigniew Brzezinski)، مشاور امنیت ملی، خواستار پذیرفتن شاه و به نمایش گذاشتن اقتدار و وفاداری آمریکا به یک دوست قدیمی بود. وزیر خارجه پیشین هنری کیسینجر، دیوید راکفلر و عدهای از حامیان نزدیک شاه نیز، کارتر را برای پذیرفتن شاه، تحت فشار قرار دادند. سرانجام کارتر با ورود شاه موافقت کرد. (گفتنی است کل دوره اقامت محمدرضا پهلوی در ایالات متحده در این برهه از 30 مهر تا 24 آذر سال 58 خورشیدی بود.[۱۳]) برخی دلیل این تصمیم کارتر را اقدامات بشردوستانه میدانند، برخی نیز معتقدند که کارتر نمیخواست در انتخابات ریاست جمهوری آینده، به پشت کردن به یک متحد سالخورده و بیمار، متهم شود. اما عدهای دیگر به تئوری «کیسینجر – راکفلر / چیس مانهاتان» اعتقاد داشتند. بر اساس تئوری یادشده، بانک «چیس مانهاتان» تصمیم داشت تا با متقاعد کردن دولت در پذیرفتن شاه و در نتیجه شتاب بخشیدن به خشونتها در ایران، طرح مسدود کردن داراییهای ایران را به اجرا بگذارد. در واقع یکی از نخستین اقدامات دولت کارتر، مسدودسازی میلیاردها دلار از سرمایههای ایران در ایالات متحده بود؛ سرمایههایی که مقادیری از آنها در بانک چیس مانهاتان سپردهگذاری شده بود. وقتی پرشت تصمیم دولت ایالات متحده را با ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه) در میان گذاشت، یزدی اعتراض کرد و این تصمیم را برای دولت بازرگان بسیار مخاطرهآمیز خواند. یزدی که از تلاش دوستان شاه برای گرفتن اجازه ورود او به آمریکا اطلاع داشت بارها به صورت غیر علنی سعی کرده بود تا از طریق مذاکره با دیپلماتها، دولت آمریکا را به عدم پذیرفتن شاه ترغیب نماید، اما توصیه پرشت و لینگن تأثیر چندانی بر قضاوت کاخ سفید نداشت.[۱۴][۱۵]
پذیرش شاه در ۳۰ مهر همان سال در شورای مرکزی پزشکی، موجب تغییر دورنمای سیاسی ایران شد، خاطرات تلخ مربوط به کودتای سازماندهی شده از سوی سیا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را زنده کرد و انزجار فراوانی نسبت به ایالات متحده در ایران برانگیخت. چپ گرایان، دولت موقت را به عدم اعمال فشار کافی برای استرداد شاه و نداشتن زیرکی لازم جهت شناسایی توطئه واشینگتن برای اعاده سلطنت متهم کردند. خیابانهای اطراف سفارت آمریکا در تهران، به میعادگاه چپگرایانی تبدیل شد که پیدرپی تظاهرات ضد آمریکایی به راه میانداختند. در میان ناباوری آنان، هدف اصلی آنها یعنی مقابله با امپریالیسم به صورت داغترین مسئله مورد نظر در کشور درآمده بود. اما نیروهای چپ، توان پیشی گرفتن از گروههای مبارز اسلامی را نداشتند. یکی از این گروهها، دانشجویان پیرو خط خمینی بودند که یک روحانی به نام محمد موسوی خوئینیها، رهبر معنوی آنان محسوب میشد. خوئینیها بر این باور بود که دولت موقت به طرز خطرناکی به ایالات متحده نزدیک شدهاست و اجازه ورود به شاه توسط آمریکا، توطئهای سازمان یافته برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی است. به گفته او دانشجویان هوادار خمینی به این نتیجه رسیدند که اشغال سفارت آمریکا، بهترین اقدام در مقابله با آن خواهد بود، چرا که چنین اقدامی دارای بازتابهای گسترده در سطح جهانی است و آنها از این رهگذر میتوانند انزجار خود را از پذیرش شاه ابراز کنند. طبق ادعای خوئینیها دانشجویان از وی خواستند که خمینی را در جریان این تصمیم قرار دهد، اما استدلال وی در رد این درخواست این بود که ملاحظات سیاسی، امکان رضایت خمینی از این اقدام را منتفی میکند و در صورت مخالفت خمینی با این اقدام، دانشجویان، محوطه سفارت را فوراً ترک خواهند کرد.[۱۶]
بدین سان دانشجویان، دنبال فرصت مناسبی برای عملی کردن نقشه خود میگشتند که دیدار برژینسکی با بازرگان و یزدی در اواخر اکتبر در الجزایر، این فرصت را فراهم ساخت. این دیدار بیپروایانه، در آن مقطع حساس توسط تلویزیون سراسری ایران پخش شد و با فراخوانهای خمینی در تشدید اعتراض دانشجویان به آمریکا، همزمان شد.[۱۷] سه روز پس از این دیدار و در پانزدهمین سالگرد تبعید اجباری خمینی به ترکیه توسط شاه، سفارت آمریکا در تهران ساعت ۱۰ صبح، توسط دانشجویان حامی خمینی مورد حمله قرار گرفت، دانشجویان قفل و زنجیرهای در را با آهنبر بریدند و با شکستن در به راحتی به حیاط سفارت وارد شدند، و به حریم دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا تجاوز نمودند. سفارت در عرض سه ساعت بهطور کامل به اشغال آنان درآمد. مانند اقدام قبلی برای تصرف سفارت، کارکنان تلاش کردند تا اسناد را از بین ببرند، ولی مهاجمان به سرعت وارد شده و بیشتر اسناد را به دست آوردند. دانشجویان که تعدادشان کمتر از ۵۰۰ نفر بود، کارکنان سفارت را به گروگان گرفتند. صدها نمونه از اسناد توقیف شد و بحران بزرگی در عرصه بینالمللی به وقوع پیوست.[۱۸][۱۹][۲۰]
خمینی در ابتدا با اشتیاق چندانی از تصرف سفارت حمایت نکرد، ولی بهزودی با تشخیص فواید بالقوه چنین اقدامی، نظر خود را تغییر داد و از آن با عنوان «انقلاب دوم ایران» که اهمیتش از انقلاب اول بیشتر بود یاد کرد. نخستین قربانی گروگانگیری، بازرگان بود. او از این اقدام به عنوان نقض قوانین بینالمللی یاد کرد و خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط گروگانها شد. عدم پیروی گروه کوچکی از دانشجویان از بازرگان، ضعف دولت وی را نمایان ساخت و او دو روز بعد استعفا داد. استعفای وی شکستی برای نیروهای ملیگرا و میانهرو و پیروزی بزرگی برای دانشجویان حامی خمینی بود.[۲۱]
عواقب گروگانگیری[ویرایش]
بحران داخلی در حاکمیت[ویرایش]
در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما دانشجویان موسوم به پیرو خط امام توانستند بخشی از آن اطلاعات را بازیافت کنند و حدود ۷۰ سند محرمانه توسط ایران منتشر شد. بسیاری از آن اسناد مربوط به فعالیتهای سازمان سیا در ایران میشد.[۲۲]
با استعفای بازرگان و آغاز بحران گروگانگیری، دانشجویان پیرو خط امام گام بزرگی به سوی تحکیم پایههای قدرت راستگرایان و تحکیم حکومت اسلامی برداشتند. آنان بحران گروگانگیری را ادامه دادند تا میانهروها تضعیف و قانون اساسی مد نظرشان را به تصویب برسد. به زودی قانون اساسی اسلامی تصویب و بانگ اعتراض شریعتمداری در مخالفت با آن به خاموشی گرایید. بحث و مجادله در مورد قانون اساسی، با این ادعا که چنین بحثهایی اکنون خائنانهاست، رنگ باخت.[۲۳][۲۴] در کشوری که در آن هنگام، «ضدیت با امپریالیسم» رمز پیروزی بود، حامیان خمینی به عنوان قهرمانان چنین امری شناخته میشدند. بحران گروگانگیری، برخی از رادیکالترین چهرههای بنیادگرایان را در مرکز عرصه سیاسی ایران قرار داد و صدای عناصر میانهرو را خاموش ساخت. چند ماه پس از آغاز این بحران، ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران شد و دوران ریاست جمهوری وی تحتالشعاع ماجرای گروگانگیری، تهاجم عراق به ایران و رقابت شدید او با حامیان خمینی و نهادهای تأسیس شده و رو به رشد حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت. بنی صدر که خود را در مقابله با مخالفان ضعیف میدید، بر خلاف بازرگان که رویهای انفعالی در برخورد با بنیادگرایان پیشه کرد، با دست زدن به اقدامات متهورانه و تهاجمی، در صدد شکست دادن آنان برآمد.[۲۵]
انتشار اسناد[ویرایش]
مکتبیهای حامی خمینی نیز با طولانی کردن بحران گروگانگیری، به گونهای مؤثر در جهت بدنام کردن و تضعیف رقبای ملیگرای خود و روحانیون میانهرو و مخالف با ولایت فقیه، بهره بردند. دانشجویان پیرو خمینی، سفارت آمریکا را «لانه جاسوسی» نامیدند و با تلاش فراوان تکهپارههای اسنادی را که پیش از افتادن به دست آنها پاره شده بود، در کنار هم قرار دادند. کارآمدترین استراتژی آنها برای حرکت ایران به سوی حکومت اسلامی مورد نظرشان، انتشار گزینشی اسناد و آنچه به عنوان سند اعلام شد، پس از تدوین و تنظیم در قالب ۶۵ جلد و با عنوان «اسناد لانه جاسوسی» بود. همچنین با انتصاب خوئینیها به عنوان نماینده خمینی در صدا و سیما، دانشجویان از دسترسی گستردهای به رسانههای جمعی برخوردار شدند.[۲۶]
اسناد سفارت، توصیف دقیقی از تماسهای کارکنان آن با قشرها مختلف جامعه ایران و روشنفکران و سیاستمداران ارائه میداد، دانشجویان خط امام، با انتشار گزینشی آنها به بدنام کردن مخالفان ولایت فقیه پرداختند و صدها نفر از مردم را به جاسوسی برای آمریکا متهم نمودند. اکثر افراد مورد اتهام از ملی گرایان بودند که با مقامات آمریکایی دیدار کرده بودند. نخستین قربانی این برنامه هماهنگ عباس امیرانتظام معاون مهدی بازرگان بود که از سوی دولت موقت، مأمور برقراری تماس با سفارت شده بود. او دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. نهضت آزادی بازرگان کوشید تا دانشجویان پیرو امام را به اتهام خراب کردن وجهه چهرههای معروف به دادگاه بکشاند.[۲۷] مهدی بازرگان و همچنین سیاستمداران آمریکایی از درک رابطه ساختاری موجود بین بحران گروگانگیری و جنگ قدرت در ایران ناتوان بودند. دانشجویان پیرو خمینی با تخریب وجهه صدها تن، عملاً سیاست خارجی ایران را در دست گرفتند و هیچکدام از روحانیون هوادار خمینی نیز با اقدامات دانشجویان و گروگانگیری، مخالفتی به عمل نیاوردند.[۲۸]
دفاع چپ گرایان از گروگانگیری[ویرایش]
فردای اشغال سفارت آمریکا، حزب توده نیروی خود را جلوی سفارت به صف کشید و با شعارِ «دانشجوی خط امام افشأ کن، افشأ کن» به حمایت از نیروهای تسخیر کننده اقدام کردند.[۲۹] سپس مجاهدین خلق و حزب توده از نیروهای اصلیِ مخالف آزادی گروگانهای آمریکایی بودند.[۳۰] به نظر میرسید که چپ گرایان مانند حزب توده و فداییان خلق نیز عمق ماجرای گروگانگیری را درنیافته بودند و از پیوستن به کاروان مخالفت با آمریکا و حملات وارده به ملی گرایان شادمان بودند. حزب توده ایران، دانشجویان پیرو خط امام را «جوانان مبارزی» خواند که «بیانگر صبر به پایان رسیده مردم در نبرد با امپریالیسم» بودند.[۳۱] مجاهدین خلق نیز همپای آنان از این اقدام دانشجویان ستایش کردند، اما وقتی حامیان خمینی به پاکسازی برخی اعضای مجاهدین _که جزء ۵۰۰ دانشجوی تسخیرکننده سفارت بودند_ پرداختند، از شدت حمایتشان کاسته شد. از نظر عباس میلانی، چپ گرایان تصور نمیکردند که با شناسایی دانشجویان پیرو خط خمینی به عنوان ضد امپریالیست، به نوعی به خود ضربه میزنند. آنها خود را از دستاویز مهمی که میتوانستند از آن برای بسیج تودهها استفاده کنند، یعنی همان ژست ضد امپریالیستی، محروم کردند.[۲۸] تقابل میان مهدی بازرگان و رقبای افراطی راست منجر به محاصره سفارت و در نتیجه فاصله میان طیفهای اول انقلاب شد.[۳۲]
اختلافات در برگزاری همهپرسی قانون اساسی[ویرایش]
در اوج شور و هیجان ناشی از بحران گروگانگیری در کشور، حامیان خمینی خواستار برگزاری همهپرسی برای پیشنویس قانون اساسی خود شدند. چپ گرایان و ملی گرایان به مخالفت خود با ولایت فقیه ادامه دادند و جدیترین چالش با آن توسط شریعتمداری صورت گرفت که فتوایی علیه آن صادر کرد. اپوزیسیون نامتحد ولایت فقیه در آن شرایط، حریف مکتبیها و بنیادگرایان نمیشد. به همین خاطر، در ۱۱ و ۱۲ آذر ۱۳۵۸ و در اوج بحران، همهپرسی برگزار شد و شورای انقلاب مدعی شد که از مجموع بیش از ۱۵ میلیون رأی ماخوذه تنها ۳۰٬۸۶۶ رای، مخالف قانون اساسی بودهاست. در همهپرسی پیشین (همهپرسی تأیید جمهوری اسلامی)، ۲۰ میلیون نفر شرکت کرده بودند و در انتخابات جدید، ۱۷ درصد واجدین شرایط رایگیری، با عدم شرکت، به قانون اساسی رأی ندادند. بدین سان، بنیادگرایان به قیمت از دست دادن بخشی از پایگاه مردمی خود، به قانون تئوکراتیک خویش دست یافتند.[۳۳][۳۴]
شریعتمداری و حزب جمهوری خلق مسلمان زیر نظر او به مخالفت خود با این قانون ادامه دادند و هنگامی که در درگیری بین آنها و حامیان خمینی، یک محافظ شریعتمداری کشته شد، نیروهای حزب خلق مسلمان، قیامی را در تبریز به راه انداخته و ایستگاه رادیو و تلویزیون شهر را تصرف کردند. سپاه پاسداران به دفتر مرکزی حزب یورش برده و شماری از افراد شورشی توسط دادگاههای انقلاب به چوبه دار سپرده شدند.[۳۵]
تلاش برای حل بحران[ویرایش]
عملیات طبس[ویرایش]
پس از شکست دولت کارتر در آزادسازی گروگانها از کانالهای دیپلماتیک، یگان ویژه دلتا فورس نیروهای مسلح آمریکا، مأموریت پیدا کردند گروگانهای آمریکایی را در یک عملیات کماندویی آزاد کرده و به آمریکا بازگردانند. این عملیات که بهدلیل مشکلات فنی و جوی پیشبینی نشده و بروز طوفان شن به شکست انجامید، به عملیات طبس (با نام رمز عملیات «Operation Eagle Claw» (عملیات پنجه عقاب)) مشهور گشت.
پیماننامه الجزایر[ویرایش]
چند ماه بعد از افتتاح مجلس شورای اسلامی در خردادماه ۱۳۵۹ طی نامهای از سوی خمینی تصمیمگیری پیرامون گروگانهای آمریکایی به مجلس شورای اسلامی سپرده شد. دولت پروسه اجرایی رسیدن به یک توافقنامه با ایالات متحده آمریکا را برعهده داشت. با توجه به قطع رابطه سیاسی بین دو کشور از سوی آمریکا، دولت الجزایر به عنوان حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران واسطه رسیدن به تفاهم نهایی بود.
بهزاد نبوی معاون اجرایی رئیسجمهور محمدعلی رجایی مدیریت مذاکرات را برعهده داشت.[۳۶] که در نهایت با رأی همراه با تأخیر نمایندگان مجلس شورای اسلامی منجر به عهدنامه ۱۹۸۱ الجزایر شد که تأخیر نمایندگان مجلس یکی از عوامل شکست انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا جیمی کارتر در مقابل رونالد ریگان شد تا جیمی کارتر فقط ۴ سال در راس حکومت بماند.[۳۶]
قربانیان گروگانگیری[ویرایش]
دو قربانی مستقیم این جریان سیمون فرزامی، روزنامهنگار یهودی ایرانی که در ۲۵ آذر ۱۳۵۹ تیرباران شد[۳۷]، و خسرو قشقایی، ایلخان ایل قشقایی که در ۹ مهر ۱۳۶۱ به دار آویخته شد، بودند.[۳۸]
یکی دیگر از سرشناس ترین قربانیان این گروگان گیری قربانیان این گروگانگیری عباس امیرانتظام سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی و مسئول مذاکره دولت موقت با آمریکا بود. امیر انتظام در ۲۸ آذر ۱۳۵۸ به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی سیا و ارتباط پنهانی با آمریکا بازداشت شد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تأکید داشتند اسناد و مدارک زیادی دال بر ارتباطهای سری امیرانتظام با آمریکاییها در اختیار دارند.در جریان محاکمه وی، شیخ علی تهرانی با انتشار نامهای خطاب به بنیصدر - رئیسجمهور وقت ایران - در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ خواستار مداخلهٔ وی در دادگاه غیرقانونی امیر انتظام شده بود.[۴۱] در خلال دستگیری و محاکمهٔ امیرانتظام، احزاب و گروههای چپ برای تخریب چهرهٔ وی و دولت موقت مهدی بازرگان، با انتشار مقالات و بیانیههایی روی جاسوسی امیرانتظام تمرکز زیادی کردند.
کتاب اسناد لانه جاسوسی[ویرایش]
دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم کتابی ۱۱جلدی تحت عنوان اسناد لانه جاسوسی منتشر کردهاست، که ادعا میکند شامل اسناد بازیابی شده از سفارت بهوسیلهٔ دانشجویان است.[۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶] رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی اعلام کرد هم اکنون کار گروهی برای ورود بخشهایی از این اسناد به کتابهای درسی تشکیل شده است.[۴۷]
همکاری سفارت کانادا با سازمان سیا[ویرایش]
پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، سفارت کانادا با درخواست جیمی کارتر به مرکز فعالیتهای اطلاعاتی سازمان سیا تبدیل شد. کن تیلور که از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ سفیر کانادا در تهران بوده گفتهاست که وی عملاً به مسئول اطلاعاتی شماره یک آمریکا در ایران تبدیل شده بود و اطمینان داشت که مقامات ایرانی به فعالیتهای سری وی پی نخواهند برد.[۴۸]
عواقب درازمدت[ویرایش]
نخستین تحریمات اقتصادی آمریکا علیه ایران در همین جریان علیه ایران وضع گردید.[۴۹] در حقیقت تصرف غیرقانونی[۵۰][۵۱] سفارت ایالات متحده آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن بمدت ۴۴۴ روز، باعث پیدایش سالها دشمنی آمریکاییان علیه ایران، از جمله قطع تمام روابط، ضبط و مصادره میلیونها دلار اموال ایران در خارج از کشور، وضع تحریمات علیه ایران، و طرد ایران از جوامع غربی شد که تا به امروز نیز ادامه دارد.[۵۲] ویلیام داگرتی، یکی از گروگانها، سالها بعد در این باره در یک مصاحبه با شبکه سی ان ان توضیح داد:
گروگانهای آمریکایی[ویرایش]
۶۶ گروگان (۶۳ نفر از سفارت آمریکا و ۳ نفر از دفتر کنسولگری در وزارت امور خارجه) از تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۷۹ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ گروگان بودهاند.[۵۴] گروه ۶۳ نفری در سفارت و گروه ۳ نفری در وازرت امور خارجه نگهداری میشدند.
۱۳ نفر از گروگانها بین ۱۹ و ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ آزاد شدند و یک نفر از آنها در ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰ آزاد شد. ۵۲ نفر باقیمانده ۴۴۴ روز به عنوان گروگان در اختیار و کنترل گروه دانشجویان بودند و در نهایت در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد شدند.
دیپلماتهای گریخته[ویرایش]
در روز اشغال سفارت، شش دیپلمات آمریکایی توانستند بگریزند و در سفارتخانههای دولت سوئد و کانادا پناه گیرند و در نهایت در ۲۸ ژانویه ۱۹۸۰ با گذرنامههای کانادایی از ایران خارج میشوند:
فیلمی نیز با برداشت آزاد در این باره ساخته بن افلک در آمریکا در سال ۲۰۱۳ اکران گردید به نام آرگو (ARGO) که موضوع اصلی آن برگرداندن این ۶ دیپلمات با کمک سفیر کانادا با پاسپورتهای کانادایی به آمریکا میباشد.[۵۵] شایان ذکر است که این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار در سه موضوع گردید.
گروگانهای آزادشده[ویرایش]
از ۱۹ تا ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹، سیزده گروگان که زن یا سیاهپوست بودند، آزاد شدند. به گفته سایروس ونس، این اتفاق ناشی از مذاکره غیر مستقیم آمریکا با ایران از طریق سازمان آزادیبخش فلسطین بود[۵۶]:
۵۲ گروگان باقیمانده[ویرایش]
۸ نفر طبس[ویرایش]
۸ نفر که برای نجات گروگانها به دشت کویر نزدیک طبس اعزام شدند، در اثر طوفان شن ناگهانی و پیشبینی نشده کشته شدند.
دانشجویان پیرو خط خمینی[ویرایش]
اعضای کمیتهٔ مرکزی تسخیر سفارت[ویرایش]
دیگر اعضا[ویرایش]
ادعای شرکت محمود احمدینژاد در تصرف سفارت آمریکا[ویرایش]
پس از انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری چند نفر از کارمندان سفارت آمریکا که در جریان تصرف سفارت آمریکا به گروگان گرفته شده بودند، احمدینژاد را یکی از گروگانگیرها معرفی کردند.[۵۸] اما سازمان سیا اعلام کرد: هیچ مدرکی دال بر این ادعا وجود ندارد.[۵۹] این رویدادها پس از انتشار عکسهایی از یک گروگانگیر که دارای شباهتهای ظاهری با محمود احمدینژاد بود رخ داد. در پی این رویدادها، سعید حجاریان در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: گروگانگیر حاضر در عکس سال ۱۹۷۹ محمود احمدینژاد رئیسجمهور منتخب مردم ایران نیست، بلکه یکی از مبارزانی است که در زندان خودکشی کرد.[۶۰] به فاصله کمی از انتشار این اخبار، مشخص شد که این تصویر متعلق است به فردی به نام تقی محمدی متولد ۱۳۳۶ و ساکن نازیآباد که برخی او را از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دانستهاند. او که پیش از انقلاب به شغل آزاد اشتغال داشته به میان دانشجویان پیرو خط خمینی رفت. تقی محمدی از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای اول تصرف سفارت آمریکا، باریروزن، وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد.[۶۱][۶۲][۶۳]
پرداخت غرامت[ویرایش]
به گزارش بیبیسی و نیویورک تایمز در دسامبر ۲۰۱۵ اعلام شد که پس از ۳۵ سال کنگره ایالات متحده موفق شدهاست که قانونی را تصویب نماید که از محل جریمه بانک فرانسوی پاریباس که به علت نقض تحریمهای ایران، سودان و لیبی حدود ۹ میلیارد دلار جریمه شده بود به هر یک از ۵۳ دیپلماتی که ۴۴۴ روز در تهران گروگان گرفته شده بودند حدود ۴ میلیون و چهارصد هزار دلار غرامت پرداخت شود که معادل حدوداً روزی ۱۰ هزار دلار خواهد بود. این مبلغ به ۳۸ قربانیای که در قید حیات هستند پرداخت خواهد شد و به اعضای خانواده بازماندگان نیز تا سقف ۶۰۰ هزار دلار غرامت پرداخت میشود.[۱]
روزشمار وقایع[ویرایش]
تئوری توطئه[ویرایش]
روزنامه وطن امروز به نقل از یک کارشناس امنیتی مدعی شد حمله به سفارت آمریکا در تهران در آبان ماه سال ۱۳۵۸، استراتژی کاخ سفید بود که توسط محمد موسوی خوئینیها به اجرا گذاشته شد. این کارشناس امنیتی که هویتش مشخص نشده، به روزنامه طرفدار دولت احمدینژاد گفته که موسوی خوئینیها بدون هماهنگی با خمینی و به کمک چند تن از دانشجویان پیرو خط خمینی، اقدام به تسخیر سفارت آمریکا در تهران کردهاست.[۶۸][۶۹]
فیلمها[ویرایش]
نگارخانه[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
اسناد[ویرایش]
تحلیل[ویرایش]
گفتگو[ویرایش]
تصاویر[ویرایش]
کتابشناسی[ویرایش]
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
دانشجویان پیرو خط امام
دانشجویان پیرو خط امام به گروهی حدود ۴۰۰ تن از دانشجویانی گفته میشود که در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران را اشغال کردند.
تشکیل و اشغال سفارت[ویرایش]
این دانشجویان در ابتدا دارای هسته ای متشکل از ۵ دانشگاه اصلی در تهران یعنی دانشگاه صنعتی شریف، پلیتکنیک تهران، دانشگاه تهران، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه تربیت معلم بودند که بعدها بنیانگذار دفتر تحکیم وحدت شدند. نمایندگان انجمنهای اسلامی عبارت بودند از ابراهیم اصغرزاده دانشگاه صنعتی شریف ،محسن میردامادی پلیتکنیک تهران ،حبیبالله بیطرف دانشگاه تهران، محمدعلی سیدنژاد دانشگاه تربیت معلم و محمود احمدینژاد از دانشگاه علم و صنعت. در جلسه ای که برای بررسی حضور شاه در آمریکا ایجاد شد ابراهیم اصغرزاده به عنوان طراح اصلی اشغال سفارت پیشنهاد خود برای گروگانگیری را که قبلاً با سپاه و بیت روحالله خمینی توسط سید محمد موسوی خوئینیها و حسن لاهوتی اشکوری هماهنگ کرده و به تأیید روحالله خمینی رسانیده بود در آن جلسه بیان میکند.[۱][۲][۳]
در این جلسه احمدینژاد و سیدنژاد با تسخیر سفارت آمریکا مخالفت کرده و در برابر تسخیر سفارت شوروی را پیشنهاد میکنند. با عدم تصویب طرح با اجماع ابراهیم اصغرزاده ،محسن میردامادی ،حبیبالله بیطرف از رضا سیفالهی و رحیم باطنی به عنوان نمایندگان دانشجویان دعوت کرده تا نسبت به ادامه کار هماهنگی به عمل بیاورند.[۴]
وسایل اولیه و لجستیک برای اشغال سفارت توسط سپاه پاسداران آماده شده و حفاظت از این افراد نیز بر عهده سپاه پاسداران قرار داده شده تا در جریان سفارت امکان برخورد از دولت موقت با این افراد یا حضور سایر گروههای مانند مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق سلب شود.[۵]
سرانجام[ویرایش]
این مجموعه در طی مدت فعالیت خود تا تابستان ۵۹ و تشکیل دولت محمدعلی رجائی از همکاری با دولت در خصوص نگهداری گروگانها و موارد مربوطه خودداری کردند و پس از اقدام به فراری نا موفق توسط یکی از گروگانها سرانجام شورای مرکزی دانشجویان با سپاه توافق کرده گروگانها برای نگهداری در زندان اوین و زندان توحید (موزه عبرت) در اختیار دولت قرار بگیرد. پس از این ماجرا و بیانیه الجزایر و آغاز جنگ عراق با ایران دانشجویان در جلسه ای نسبت به ادامه کار به بحث پرداخته و با رای اکثریت نسبت به اتمام فعالیت مجموعه دانشجویان خط امام اعلام شد.[۶][۷]
اگرچه فعالیت ظاهری این دانشجویان در سال ۱۳۶۰ پایان یافت اما سفارت آمریکا همچنان در اشغال این دانشجویان باقی ماند تا در سال ۱۳۶۴ با توصیه دولت سفارت در اختیار سپاه قرار گرفته و اسناد نیز به وزارت اطلاعات تحویل داده شد.[۸]
بنا به گفته صادق طباطبائی و محسن رضائی ، هدف اصلی دانشجویان بنا به گفته طراحان اشغال سفارت و گروگانگیری مانند میردامادی و اصغرزاده نه برخورد با آمریکا و شاه بلکه به پائین کشیدن دولت موقت بود.[۹]
ساختار[ویرایش]
مجموعه دانشجویان پیرو خط امام دارای دو کمیته بود: یکی کمیته مرکزی که در آن پنج عضو اولیه فعالیت میکردند و دیگری گروهی موسوم به شورا که تصمیمات اتخاذ شده در کمیته مرکزی را اجرایی میکرد و بدان شورای بازو گفته میشد.[۱۰]
اعضای کمیتهٔ مرکزی[ویرایش]
اعضای شورای بازو[ویرایش]
علیاصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر[۱۱]
مسئولیتهای اعضا[ویرایش]
دیگر اعضا[ویرایش]
منابع[ویرایش]
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مطالب مرتبط
نظر خود را بنویسید
آخرین مطالب
- دانلود فیلم سینمایی تهدید فوری و آشکار دوبله فارسی۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- چرا بعد از خوردن قرص داکسی سایکلین نباید دراز کشید۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- آهنگ یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود اونکه عاشقش بودم۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- دانلود آهنگ عشقم رو با تو دیگه قسمت نمیکنم من به اون دل سیاهت عادت نمیکنم من۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- آیا نماز آیات را به شکل دیگری هم میتوانیم بخوانیم۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در چه تاریخی اتفاق افتاد۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- دانلود آهنگ کور بشه هرکی نتونه ببینه عشق ما دوتارو۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- جهاد سازندگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در روستاها۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- دانش آموز خوب از دیدگاه مقام معظم رهبری چه کسی است۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- مسابقه جدول به مناسبت میلاد پیامبر و امام جعفر صادق۱۳۹۹/۱۲/۱۱
- دانلود اهنگ سیگار خوبه ولی اندازه داره از سعید کریمی۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- کشتار دانش اموزان در محوطه دانشگاه تهران به دستور کدام دولت اتفاق افتاد۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- کشتار دانش آموزان در محوطه دانشگاه تهران به دستور کدام دولت اتفاق افتاد۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- تبریک میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق علیه السلام۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- دانلود اهنگ خدایا خدایا خدایا ازادیم ازادیم ازادیم۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- دانلود آهنگ یا رب العالمین الله والله از سامی یوسف۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- نقاشی با موضوع استکبار ستیزی و ترسیم جنایات امریکا۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- استار علیه نیروهای شیطانی فصل 3 قسمت 17 دوبله فارسی۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- تسخیر لانه جاسوسی امریکا در چه تاریخی به وقوع پیوست۱۳۹۹/۱۲/۱۰
- دانلود کلیپ یا رب العالمین الله و الله از سامی یوسف۱۳۹۹/۱۲/۱۰
مطالب تصادفی
- دوتایی سوار ابرا شدیم یه روزیو۱۳۹۹/۱۱/۲۵
- دانلود اهنگ منو این حاله خرابم تو این خنده بیخود۱۳۹۹/۱۲/۳
- تحقیق درباره چگونگی تاثیر افزایش کربن دی اکسید بر دمای کره زمین۱۳۹۹/۱۱/۱۶
- دانلود آهنگ مردی و مردانگی هم دورانی داشته دادا۱۳۹۹/۱۱/۳۰
- دانلود اهنگ نم نمای بارون اروم توی خیابون اومد کامل۱۳۹۹/۱۱/۲۶
- درباره قیام های مردمی دربرابر زورگویان و متجاوزان و پیروزی آنها در طول تاریخ کشورمان تحقیق کنید۱۳۹۹/۱۲/۸
- معنی ضرب المثل موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست۱۳۹۹/۱۲/۵
- جلو همه بگو به من خیلی دوست دارم عشق دلم همه جا تاریک شه یهو۱۳۹۹/۱۱/۱۶
- ورزشی که نسبت به سایر ورزش ها بیشتر برای مشکلات مفصلی مفید است در جدول۱۳۹۹/۱۱/۱۴
- اون چشمات منو دیوونه کرد اخرش انقدر خوبی ک من دلم نمیشه باورش۱۳۹۹/۱۱/۲۷
- دانلود آهنگ من و این حال خرابم تو و این خنده بیخود۱۳۹۹/۱۱/۲۹
- درباره مفهوم عبارت وطن دوستی نشانه ایمان است یک بند بنویسید۱۳۹۹/۱۲/۷
- دلیل احکام و قوانین الهی که از طرف خداوند برای انسان وضع شده چیست؟۱۳۹۹/۱۲/۴
- سامانه احراز هویت مرکز سنجش و پذیرش دانشگاه آزاد اسلامی۱۳۹۹/۱۲/۵
- یکی از مواد معدنی ضروری در بدن که در مواردی مانند نمک وجود دارد۱۳۹۹/۱۱/۱۷